با عرض سلام و وقت بخیر
۵ ساله ازدواج کردم.یه سال بعد عروسی دیسک کمرم پاره شد مجبور شدم عمل کنم دکتر گفت تا یه سال نباید بچه دار بشی تا خوب بشه کمرت.البته خودمونم تا سه سال اول بچه نمیخواستیم تا خودمونو جمع و جور کنیم الان دو ساله که اقدام کردم سه بار باردار شدم که هر سه بارشم سقط شد الان تحت درمانم رابطه ی خیلی خوبی با همسرم دارم ولی حرف مردم و سوالاشون خیلی خستم کرده.نمیدونم چی بگم.جز خانواده خودم هیچکی نمیدونه سه بار سقط داشتم خانواده شوهرم فقط سقط اولم رو میدونن.از وقتی بارداریهای من و سقطهای مکررم شروع شد مدام خبر بارداریهای خواهرشوهرام رو میشنوم سومیش همین عید امسال بود که روز اول عید بهم گفت حاملس.اون لحظه کاملا خودمو عادی نشون میدم میخندم تبریک میگم اصلا به روم نمیارم ولی از درون داغون میشم کلا بهم میریزم.بعد هر سقط کلا داغون میشم تا چند ماه رو خودم کار میکنم تا همه چیز رو فراموش کنم با کمک همسرم به زندگیه عادی برمیگردم ولی همینکه خوب میشم باز دوباره خبر میرسه که یکیشون حاملس و من کلا بهم میریزم دست خودم نیس،همسرم بچه ی اول وپسر بزرگ خانوادس خیلی زورم میاد که هنوز بچه ی ما نیومده و اونا پشت سر هم بچه میارن شاید بگید حرفام بی منطقه .میدونم.خودم و همسرم ادمای تحصیلکرده ای هستیم موقعیت اجتماعی خوبی داریم وضع مالی خوبی داریم ولی باور کنید این چیزا ربطی به تحصیلات نداره خودتونو یه لحظه جای من بزارید دست خودم نیس حساس شدم.شوهرم هیچی به روم نمیاره ولی من میفهمم تو دلش چی میگذره.دردم از همینه خیلی دوسم داره.لطفا راهنماییم کنید تا حالم یکم بهتر بشه.
باتشکر و ارزوی سلامتی و موفقیت
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید