من 28 سالمه و این ازدواج دوممه و من از ازدواج اولم ی بچه دارم .همه ی مشکل از جایی شروع شد ک اونا میگن نمیدونستن من بچه دارم و همسرم یه پسر مجرد بود .در حالی ک ب گفته خودشون بعد شیرینی خوران فهمیدن اما من قبل از عقد هم از همسرم پرسیدم ک راضیه یا ن اما اون گفت راضی و مشکلی نداره .حالا سر هر چیزی برا من مشکل درست میکنن .انتظار دارن ک اگه کتکمم بزنن چیزی نگم چون بقول خودشون من مطلقه بودم .جلوی همسرم خوبن اما وقتی اون نیس همش نیش و کنایه میزنن .از طرفی من مجبورم با اونا زندگی کنم.نمیدونم چطور رفتاری پیش بگیرم.لطفا راهنماییم کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید