سلام. من 3 بار باردار شدم و بار اول در 6 هفته سقط شد و 2 بار دیگه در 5 ماهگی. بعد از این سقطها خیلی

سلام. من 3 بار باردار شدم و بار اول در 6 هفته سقط شد و 2 بار دیگه در 5 ماهگی. بعد از این سقطها خیلی خیلی ناراحت و غمگین شدم و مدام افکار خاصی سراغم میاد. من فکر میکنم بخاطر حرفهایی باشه که اطرافیانم و دکترها بهم میزنن. این افکار چنان منو تحت تاٍیر قرار داده که به شدت میترسم. میترسم باردار بشم و دوباره بچه سقط بشه. میترسم باردار بشم و بچه ناقص دنیا بیاد. میترسم خدا هیچ وقت بهم بچه نده. مردم بهم میگن خدا دوستت داشت که در جوانی بچه ناقص بهت نداد. برو خداروشکر کن. میگن بزور از خدا بچه نخواه. من معنی اینو نمی فهمم. من وقتی چکار میکنم یعنی بزور از خدا بچه خواستم. منم مثل بقیه فقط جلو گیری نمیکنم و باردار میشم ولی در حین بارداری بچه میمیره. آیا اونایی که بچه شون در حین بارداری خدا بهشون لطف میکنه و مشکلی براشون پیش نمیاد و سالم بدنیا میان ، اونا بدون زور از خدا بچه خواستن؟؟ و اونوقت من بزور خواستم؟؟ بخاطر این افکار یکساله که جلوگیری میکنم. پی درمان رفتم و هزار آزمایش و سونو دادم. ولی دکترها میگن علت مرگ بچه ها نا معلومه و نمیشه راهی براش پیدا کرد. و شما باید اینقدر آزمون و خطا کنی تا خدا بهت بچه سالم بده. این حرفا منو بیشتر دودل کرده. من میترسم باردار بشم. میترسم از دستش بدم. من از درد وحشتناک زایمان و سقط میترسم. وهمینها باعث شده که علی رغم علاقه شدیدم به بچه ، مدام فکر کنم که چه کنم؟؟ و هنوز بعد از یکسال به نتیجه ای برای اقدام به بارداری بعدی نرسیدم و میترسم به قول مردم بزور از خدا بچه بخوام. حالا چکار کنم؟؟؟؟