درک نشدن در دوران نوجوانی

سلام من  17 سالمه و ساکن خوزستان .....

نمیدونم باید از کجا شروع ...؟از جروبحث های پی در پی با خانوادم یا از حال و هوای دور و وریام؟

زندگی برام سخت شده یه بار به خاطر مشکل با مامان بابام قرص خوردم البته نه زیاد ولی همون مقدار هم کار ساز شد و یه هفته بعد معدم خونریزی کرد... تقریبا یجورایی خودم و از اجتماع کشوندم بیرون در خونه فقط به خواهر کوچیکم احساس خوبی دارم....دوست ندارم یک لحظه هم با پدر و مادرم باشم..یجورایی ازشون متنفرم.... همش توی اتاقمم و بجز خواهرم به کسی رو نمیدم ....... تمایلم به آهنگ های غمگین رنگ تیره زیاد شده....

حتی اشتهامم کور شده..... خسته شدم نمیتونم مامان و بابام و درک کنم ؟  با این که دخترم اما هیچ تمایلی به کارای دخترونه ندارم..تمام تلاشم اینه که بخونمم و کنکور بدم و از اون خونه خودم بکشم بیرون......