مشغول بودن ذهن و درس نخواندن

سلام من دختری ۱۸سالم و امسال کنکور میدم و خیلی نگرانم آخه احساس میکنم اونجوری که باید میخوندم نخوندم متاسفانه من دو و نیم سال پیش تو تل با پسری آشنا شدم و ارتباط ما خیلی باهم خوب بود و این اولین باری بود که من با پسری دوست شده بودم بعد گذشت یه سال از کاری که کردم پشیمون شدمو اون سال کلی درس خوندم با وجود اینکه تو ذهنم بود ولی خیلی پشیمون بودم و به فکر جبران اشتباهاتم بودم و میخواستم بقیشو جبران کنم و به رشته ای که علاقه دارم قبول شم ولی همش میشنم تو ذهنم میاد و نمیتونم درس بخونم دست خودم نیست و اینکه تو ذهنم باهاش خیلی حرف میزنم از این وضعیت دیگه خسته شدم ولی نمیتونم ترک کنم من دختر خیلی احساساتی هستم و نمیتونم جلوی گریه مو بگیرم و اعتمادبه نفسمم خیلی پایینه و درسام خیلی خوبه و رشته ام هم تجربیه همه میگن نخونم به استعدادام خیانت میکنم همه کارای خوب و بد رو خودم میدونم هر سری به خودم میگم ولی نمیتونم عملی کنم احساس میکنم خیلی ضعیفم و نمیتونم بخاطر چیزی که میخوام بجنگم و میدونم با این کارام آیندمو داغون میکنم و باعث سرشکستگی خونوادم میشم یه ماه پیش بهم پیام داد متاسفانه من جوابشود ادم خیلی بهش وابسته شدم تو این مدت و اینکه اون تو این مدت خیلی خوب بوده و خیلی جاها راهنماییم کرده ولی میدونم اون هرچقدرم خوب باشه بازم این کارا عاقبت نداره و خانوادم داشته ها و نداشته هاشون زدن تا من فقط بخونم حق اونا نیست من این کارو باهاشون بکنم دخترخیلی توداری هستم وحرفامو به هیچکس نمیگم ولی دیگه احساس میکنم دارم میترکم و اینکه نمیتونم با کسی در میون بزارم و همیشه دوست داشتم رو پای خودم بایستمو قوی باشم ولی با این کارم احساس میکنم خراب کردم همه چیو..آرزوهای خیلی بزرگی داشتم ولی دیگه تو این مدت احساس میکنم نمیرسم و به جای اینکه تو این مدت درس بخونم کلی استرس دارم و نمیتونم برم سر کتابام از یه طرفم نمیتونم با هیچکس درمیون بزارم آخه به هیچکس جز خودم اعتماد ندارم من چیکار میتونم بکنم تافراموشش کنم؟!تا برای آیندمو پیشرفتم قدم بردارم و چجوری میتونم تو زندگیم رو پای خودم بایستم میشه کمکم کنین ممنون میشم