2794

باسلام و عرض ادب
۲۲ سال است که ازدواج کرده ام همسرم حدود۵۰ سال دارد. متاسفانه هر وقت گوشی اش را به خاطر ضرورتی و حتی با اجازه خودش برمیدارم موضوع نا خوشایندی در آن می بینم . مثلا یک بار ربات دوست دختر یابی دیدم . یک بار دیدم که به زنی کلی پیام داده و کلیپ فرستاده و و بعد در ادامه ماجرا فهمیدم که دو سه سال است با طرف که زنی بیوه بود دوست است و من نخواستم خیلی تجسس کنم و آرامش خانواده مان را به هم بریزم و قول  همسرم را قبول کردم که گفت ارتباط ما فقط در حد چت بوده و گرچه وانمود کردم قصد ازدواج با او را دارم ولی خارج از چت و تماس تلفنی ارتباطی با او نداشتم.و دیگر قول داد که تمامش کند و من هم اصلا تجسس در کار او نمی کردم و به خودم هم می قبولاندم که همه چیز تمام شده . تا اینکه بعد از چند سال باز دو سه روز پیش کاری پیش آمد و با اطلاع دادن به خودش وارد واتساپش شدم و او هم غافلگیر شد و اجازه داد . و آنجا دیدم که باز همسرم با زنی غریبه ارتباط برقرار کرده و برای او کلیپ می فرستد و بعضی کلیپهایش طنز جنسی داخلش است و همسرم تلاش کرده بود سر صحبت را با او باز کند
. به همسرم اعتراض کردم و او قضیه را خیلی عادی و کم اهمیت جلوه داد.
من هم باز تجسس نکردم ولی از همسرم متنفر شدم .و منطقی به نظر میاد که وقتی این موردهایدیگری کاملا اتفاقی رو شده حتما چیزهای نا خوشایند بیشتری در کار است که مخفی مانده و چطور من به خودم بقبولانم که خارج از موبایل اتفاقات بدتری نیفتاده ؟
الان حال خیلی خرابی دارم . قصد جدایی ندارم چون ۴ تا بچه دارم اما اگر به خاطر این بچه ها
نبود از او جدا میشدم .  به نظر شما من با این حال خرابم چه کنم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۴۲ جنسیت زن شغل مشاغل خانگی وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خانم عزیز
متاسفم که شاهد چنین چیزی بوده اید و متوجه هستم که احتمالاً باید چه حالی داشته باشید.
در این مورد نیاز دارید با همسرتان در یک خلوت تکی صحبت کنید و درباره ی احساسات و فکرتان به ایشان بگویید.چیزهایی هست که لازم است ایشان از زبان شما بشنوند، که برایتان مثال می آورم:
از نظر من چنین رفتاری خیانت حساب می شود نه یک تفریح ساده ی مجاز یا بی اهمیت.
برای من احساس بی احترامی و بی وفایی نسبت به حریم ۲۲ ساله ی زندگیمان دارد.
من بسیار از این بابت از دست تو ناراحت و عصبانیم و احساس می کنم چیزهای مهمی در مورد همه ی این سال ها را نادیده گرفته ای
کاملا احساس بی اعتمادی دارم و اصلا نمی دانم که به تو می شود اعتماد کرد یا نه
وقتی همه ی این حرکات را عادی می بینی که بیشتر می ترسم و بی اعتمادتر می شوم
بدان که من را به جایی رسانده ای که فکر می کنم به خاطر بچه ها صرفا مجبور به ماندن هستم
بدان که با این حرکات با روح و روان من بازی بدی می کنی
و ...
لازم نیست چنین چیزی را برای خودتان عادی فرض بگیرید و بهتر است تا مدت قابل قبولی سرسنگینی و ناراحتی خودتان را به همسرتان نشان دهید تا ایشان واقعاً درک کنند که شما آسیب می بینید.
شما علاوه براین موارد به یک مکالمه ی جدی دیگر برای درک علل و انگیزه ی این رفتار از سوی همسرتان نیاز دارید.
آرزوی موفقیت برایتان دارم

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha