2794

مادرم و همسرم با هم مشکل دارن

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 89 بازدید

سلام. من یه مشکل دارم اینکه شوهرم خیلی به مامانم بی احترامی میکنه تا یه نظری بده میپره به مامانم. انگار داره بچه دعوا میکنه سرش داد میزنه بد حرف میزنه. الکی میگه مامانت دخالت میکنه آخه چه دخالتی نمیدونم چرا اینقد بدبینه هر حرف مامانمو به دخالت میگیره. الان چند ماهه با هم قهر هستن بخاطر داد و بی دادایی که شوهرم آخرین بار سر مامانم کرد. مامانم خیلی حالش بد شد، از اونموقع خونه ما دیگه نمیاد نه اجازه میده شوهرم بیاد خونمون و میگه تا ابد همینجوری هست من پامو تو خونتون نمیذاره حتی اگه شوهرت معذرتم بخواد. مادرم خیلی اصرار داشت من طلاق بگیزم ولی پدرم باهاش صحبت کرد که نمیشه دردسر داره طلاق بچه هاش آسیب میبینن. حالا مادرم میگه فقط خودت باید بیای خونمون بدون شوهرت منم واقعا از این وضع خسته شدم آبروم جلو همه رفته، خونه مادرم یه شهر دیگست مجبورم خونه زندگیو ول کنم برم اونجا سر بزنم وقتیم میرم مادرم منو میخواد یه هفته نگه داره اگه بخوام برگردم بد و بیراه به شوهرم میگه قهر میکنه که نرم.شوهرمم فقط موافق 2 روز بمونم حداقل و برگردم ولی وقتی میمونم عصبانی میشه میگه منو ول کردی تنها  رفتی مادرت از اولم میخواسته منو از تورو جدا کنه. خودمم واقعا با اینکه شوهرمو ازش راضی نیستم ولی دلم نیست چند روز ول کنم برم اعصابم خورد میشه. به مادرمم میگم تموم کن این وضعو تا کی برم بیام تنهایی بهم میگه مشکل خودته که شوهرت وحشیه خودت میدونی همینه که هست از منم توقع داره هی سرش با شوهرم دعوا کنم. البته من خیلی دعواش کردم بخاطر رفتار وحشتناک زشتش ولی دیگه چیکار  کنم!شوهرمم تازه میگه من عمرا از مادرت معذرت بخوام(با اینکه خودش دعوا راه انداخت) میگه دفعه پیش که دعوامون شد(که طبق معمول اول باز شوهرم سر مامانم داد زد) من از مامانم معذرت خواستم بعدش گلی اون هر چی از دهنش دراومده گفته و عذر نخواسته مثل من. تولد یک سالگی بچم که اینقد ذوق و برنامه داشتمو مادرم کنسل کرد بخاطر اینکه خودش نمیومد و نذاشت منم تولد بگیرم. بین این دو طرف دارم له میشم.شوهرم یه آدمه بی ادبه که احترامو گاهی اوقات نمیدونه چی هست اصلا مخصوصا در رابطه به مامانم خیلی بی ادبه واقعا. مادرمم همیشه فکر میکنه همه کاراش بی عیبه و شوهرم منو دزدیده و برده دوست داره طبق برنامه اون باشیم بیشتر،بهشم میگم بدش میاد انتقاد نمی‌پذیره هر کدوم دوست دارن من طرف اونو بگیرم فقط 

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خانم عزیز
متاسفم که در دعوای بین شوهر و مادرتان گیر کرده اید، وضعیت راحتی نیست. وقتی این گونه دعواها طولانی می شود بیشتر به یک زور آزمایی تبدیل می شود که دو نفر به هم ثابت کنند که کدام مهم ترند و با یارکشی با فرد وسط می خواهند اهمیت خودشان را به دیگری نشان دهند. این بازی برنده ای نخواهد داشت مخصوصاً برای فرد وسط ، بنابراین بهتر است از وسط رابطه خارج شوید، چطور:
_کاری به حرف و خواست طرف مقابل نداشته باشید، اگر خودتان رفتاری را منطقی دیدید یا دلتان خواست به آن اعتماد کنید و طبق آن، عمل کنید.مثلا اندازه ای که خودتان می خواهید منزل مادرتان بمانید و کاری به حرف همسر یا مادر نداشته باشید.
_در مورد دعوایی که شما در آن نقشی ندارید تا جای ممکن وارد نشوید. اگر مجبور شدید وارد شوید، طبق انصاف حرف بزنید، اگر حق را با یکی می بینید به خودش بگویید و اگر نمی بینید هم همین طور، بنابراین پشت سر افراد از آن ها طرفداری نکنید و در جلوی رویشان، از طرف غایب.
_وقتی دو طرف با بی احترامی راجع به فرد غایب حرف می زنند به آن ها بگویید من انتظار ندارم که تو فلانی را دوست داشته باشی ولی انتظار دارم که به خاطر من حداقل های احترام را رعایت کنی، چون این طرز حرف زدن حال من را خراب می کند.
_از اصرار زیادی برای آشتی دادن دو طرف دست بردارید که هم فایده ای ندارد و هم اسباب زورآزمایی و نیز تحت فشار قرار دادن شما می شود.هر میوه ای زمانی برای رسیدن دارد.
_سر این رفتارها انقدر ثابت قدم بمانید که نتیجه های بهتر شروع شوند.
​​​​​_این را بدانید که در عین اهمیت والدین، اولویت با حفظ زندگی زناشویی شماست، مگر روزی که خودتان دیگر این زندگی را نخواهید. بنابراین کس دیگری مجاز نیست برای ماندن و یا رفتن شما تصمیم بگیرد.
آرزوی موفقیت برایتان دارم.
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha