سلام من و همسرم مدت يک سال هست كه ازدواج كرده ايم به طور كلی زندگی خوبی داريم و مشكلی بين ما نيست. تنها مسئله ای كه اوايل زندگی مرا اذيت ميكرد كمی بی احساسی همسرم بود ولی كم كم با آن هم كنار آمده ام هر چند گاهی دوباره اذيتم ميكنم منظورم از بی احسایي اين است كه حرفهای محبت آميز نميزند مرا ناز و نوازش نميكند حتی يكبار نگفته بيا و كنارم بنشين و حتی اگه من زيادی كنارش بنشينم شاكی ميشه و ميگه چرا مثل بچه ها چسبيدی به من و فقط موقع رابطه زناشويی مرا بغل ميكند . همسر من از روز اول با روی تخت خوابيدن مشكل داشت و ميگفت هم خيلی به هم نزديكيم من شب راحت نيستم جامون تنگه و دوست دارم كه شبا جلو تلویزيون بخوابم. سه چهار ماه اول تو اتاق و رو تخت كنار من ميخوابيد و سه چهار ماه هم گاهی اتاق و گاهی تو پذيرايی خونه رو زمين رو به روی تلویزيون ميخوابيد و من هم باهاش همراهی ميكردم هر جا اون بود منم ميرفتم با اينكه برام سخت بود هر شب جای خوابم را تغيير بدم ولی چون ميگن زن و شوهر جای خواب خود رو از هم جدا نكنن من هم با اين سختی كنار اومدم. تا اينكه اين سه ماه آخر ديگه اتاق خواب و رو تخت نخوابيد و كلا هميشه تو پذيرايی ميخوابه من هم كنارش. ولی من دچار مشكل شده ام سه ماهه باردارم و رو زمين خوابيدن خيلی اذيتم ميكنه سه ماهه كل بدنم درد ميكرد و تازه متوجه شدم علتش روی زمين خوابيدنه چون وقتی رو تختم راحت ميخوابم، از طرفی هم به صدای تلویزيون خيلی حساس شدم و از قبل هم بودم دوست داشتم تو سكوت بخوابم ولی متاسفانه همسرم تلویزيون رو ميذاره رو تايمر خاموشی و با صدای اون ميخوابه و وقتی بهش ميگم خاموش كن تا وقتی اون خاموش نشه من خوابم نميبره ميگه ميتونی بری تو اتاق بخوابی و من ميبينم كه اصلا براش مهم نيست كه من كنارش نباشم حتی به قول خودش آزادم هست هر طرف كه بخواد ميتونه بچرخه. الان من تصميم گرفتم از اين به بعد تو اتاق و روی تخت و جدا از همسرم بخوابم ولي نگرانم با اين كار همين رابطه احساسی كمی كه بين ما هست هم از بين بره. لطفا راهنمايی كنيد آيا تصميمم درست است اگر خير چه راهی پيشنهاد ميكنيد؟؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید