2794

سلام خسته نباشید 

من 27 سالمه و دوتا بچه 1 و نیم و 6 ماهه دارم 

و همسرم 29 سالشونه

واقعیت من یک مشکل خیلی بزرگ دارم که از خیلی وقت پیش همراهمه اما هر روز پررنگتر میشه و الان شده واسم معضل بزرگ و اون ترس و اضطراب شدید هست وقتی میرم جمع و یا پیش کسی هستم  نمیتونم بشینم و حتما باید راه برم و کاملا فکرم رو از دست میدم و همش حرف میزنم و پا میشم قدم میزنم بعد به مرور حالم بهتر میشه مخصوصا جاهایی که همسرم هست خیلییی این رفتارم بدتر میشه همش هول میشم و هیجانی و واقعا از خود بیخود میشم کنترل رفتارم از دستم میره عرق میکنم احساس فشار میکنم مخصوصا روی سینه ام دوست دارم از محیط فرار کنم تا خالی بشم از اون وضعیت

مخصوصا تو جمع خانواده شوهرم که میرم واقعا دیگه به اوج میرسه همش بفکر اینم الان اینکار رو بکنم بزار بگن مهربونه بزار بگن کار میکنه و ... پا میشم با دو تا بچه کوچیک همه کارها رو میکنم و کلی حرف میزنم  و اونا هم بشدت منو لوده و احمق میدونن و آدم حسابم نمی کنن و هم ازم کار میکشن هم کلی ازم ایراد میگیرن و اصلا هیچ وقت ازم راضی نمیشن و تا به امروز همیشه ازم گلایه دارن با اینکه تمام تلاشم رو واسه رضایتشان کردم 

تو خونه به خودم قول میدم و کاملا عادی ام اما به محض ورود یه حالت انفجار پیدا میکنم که اصلا نمیتونم بشینم و دوباره حالا فشار از درون و عرق و هیجان شدید مجبورم میکنه پاشم و راه برم وگرنه کم میمونه داد بزنم انگار دارم میترکم هی حرف میزنم و یا ...

این رفتارم مخصوصا وقتی شوهرم هست به اوج میرسه 

اینم بگم من عزت نفس پایینی دارم و از قضاوت شدن مخصوصا از سمت شوهرم خیلی نگرانم و شوهرمم خیلی اهل انتقاده و اگه رفتار ددستی نداشته باشم بعدا تو خونه باهام قهر میکنه کلا طرف خانوادشه و از استرس من بدش نمیاد چون به نفع اوناست خودم فکر میکنم بخاطر پایین بودن عزت نفسمه چون خودم رو قبول ندارم که برخلاف میلم رفتار میکنم و همش نگرانم دیگران نکنه از من بدشون بیاد نکنه اشتباه قضاوتم کنن

قبل مهمانی شوهرم همش میگه رفتی این حرف دو بزن اون حرف رو نزن بنظرم اینم بهم استرس رو میده 

بعدا که از مهمانی برمیگردیم واقعا افسرده مبشم و از خودم متنفر دائما خودخوری میکنم و با شوهرم دعوا و از اینکه دوباره اشتباه رفتار کردم از خودم ناراحت و ناامیدمیشم 

نمیدونم چیکار کنم که شخصیت ثابت داشته و باشم و کم به فکر و قضاوت و رضایت بقیه فکر کنم 

ممنون میشم منو راهنمایی کنید و اگه میشه کتاب مناسب هم بهم بگید در راستای مشکلم 

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز 
ميتونم درك كنم كه چقدر براتون سخته و اذيت ميشيد 
اين موضوع حتما نياز به بررسي عميق و ريشه ايي داره و بايد تحت نظر روانپزشك و در كنار اون درمان فردي باشيد .
يادتون باشه كه راضي بودن يك اتفاق دروني هست و مهم اينكه خودمون از خودمون راضي باشيم چون هرچقدر تلاش كنيم براي راضي نگه داشتن ديگران باز هم مردم علتي براي انتقاد پيدا ميكنن 
متاسفانه انتقادهاي همسرتون باعث تشديد شده وقتي تنها هستيد با ايشون صحبت كنيد و بگذاريد بداند اين برخوردها اين تذكر ها چقدر بر شدت استرس شما اثر ميزاره ،بهتره كمي روي اعتماد به نفس خود كار كنيد و تا مدتي رفت امد ها را محدود كنيد و با افرادي در تماس باشيد كه در حضور انها اين اتفاق كمتر براتون رخ ميده .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha