سلام. خواهرم 24 سال سن داره و شوهرش 26 سالشه.
2 ساله ازدواج کردند و یک سالی میشه که زیر یک سقف رفتند. شوهرخواهرم مشکلات زیادی دارند:
درس طلبگی میخونند اما درست و حسابی درس نمیخونند الان باید خیلی جلوتر باشند اما از درسشون عقب اند. اما در خواستگاری گفتند که درس قضاوت میخونه. آبجیم بهش گفت که شوهر آخوند نمیخواد و دوست نداره شوهرش لباس آخوندی بپوشه. ایشون هم گفتند من خودمم دوست ندارم و دنبال قاضی گری هستم. اما بعد از یه سال مُلَبس شد.
کار ندارند و ماهی 800 تومن از پدرشون میگیرند.
سیگاری هستند که خونواده ما به شدت از سیگاری بدش میاد. و اینو قبل ازدواج نگفتند.
مادر ایشون به شدت در زندگی پسرش دخالت میکنه. ( این مسئله دخالت رو همه میگن حتی رفقای شوهرخواهرم هم بهش که مادرش رو میشناسن و کارهاش رو میبینن بهش میگن که حواست به زندگیت باشه)
بسیار راحت و زیاد دروغ میگه-
خیلی هم زود قهر میکنه و مدام به خواهرم میگه تو چرا رفتی با بچه 2 ساله خواهرت بازی کردی و به من محل ندادی. دوست داره خواهرم بیش از حد بهش توجه کنه. اگه خواهرم خونه مامانم بیاد و اون در اتاق خواب باشه خواهرم نباید بیاد پیش ما و بچه هامون و باید بره پیش این آقا بخوابه
خلاصه ایشون از هیچ نظر اوکی نیست اما خواهرم با همه مشکلاتش میسازه اما یه مشکل بزرگ دیگه ای داره و خواهرم میگه طلاق میخوام
شوهر خواهرم دست به زن داره یک سالی که سر خونه و زندگی خودشون رفتند خودش رو نشون داد. اگر با خواهرم سر مسئله بحثشون بشه لباس های خواهرم رو پاره میکنه و اونو کتک میزنه. البته اون روزها کمتر بود و یه بار خواهرم چند روزی قهر کرد و اومد خونه بابام اما الان گستاخ تر شده.
اینا قم زندگی می کنن و در این وضعیت کرونا 40 روزی کاشون بودند و به تازگی قم رفتند که دوباره شوهرخواهرم میگه بریم کاشون تولد مادربزرگمه ( مادربزرگش سرطان داره و دکترا جوابش کردند البته در این مدت 40 روز ایشون رو دیدند)- خواهرم اعتراض میکنه میگه نریم ایشون شروع میکنه به کتک زدن خواهرم میگه جوری در گوشم زد که گوشم تا یکی دو ساعت میسوخت و کتک های دیگه ...
خواهرم میگه : شوهرش گفته که از این به بعد غر بزنی اوضاع همینه حتی گفته که اگه طلاق میخوای بگیر برو
ایشون قبل ازدواج یه بار یه زن رو صیغه کرده و حدود 8 ماه پیش هم خواهرم میگفت در جستجوهای اینستاش دیدم که سرچ کرده بوده: صیغه یه ساعته صیغه در قم و ... البته خواهرم از نظر رابطه زناشویی خیلی گرمه و اصلا مشکلی ندارند.
من فکر می کنم ایشون از یه بیماری روحی و روانی رنج میبره-توی بچگی به گفته یکی از فامیل هاشون از دست مادرش خیلی خیلی کتک خورده
میخواستم بپرسم آیا زندگی با این مرد آینده خوبی داره؟ ما همش میترسیم بچه دار بشه و اوضاع بدتر بشه.
میشه لطفا راهنمایی کنید
با تشکر...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید