نامزد من شکاکه، به همه کارهایی که من میکنم اعتراض داره و باهاش احساس نا امنی بهش دست میده، کتاب میخونم میگه چرت و پرت در سرت پر میشه،مدیتیشن میکنم میگه بینمون فاصله میندازه، مهمونی کاملا خانوادگی برم یه کاری میکنه که کوفتم بشه، همش فکر میکنه من با کسی جز اون رابطه دارم.. بهش هم ثابت شده که هیچکس در زندگیم نیست، بعد میگه تو با خواهرت و دوستت که حال و احوال میکنی معلوم نیست چی میگن از این رو به اون رو میشی..
خیلی کوتاه اومدم، کلاسی که خیلی دوست داشتم و حسابی پیشرفت کرده بودم رو برای اینکه عصبانیش نکنه دیگه نرفتم، دوستمو نمیزاره ببینم اگرم ببینم و بگم خوش گذشت بهم دعوامون میشه که چرا بدون من بهت خوش گذشته.
حتی گوشیمو دستشویی هم میبرم که تماسش یا تکستش از دست نره و گر نه عصبانی میشه..
همه رو با آرامش کنار اومدم و هر کاری کردم که اون هم آروم باشه ولی هر چند وقت یکبار عود میکنه..
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید