2794

سلام و خسته نباشید خدمت مشاوران عزیز نی نی سایت.

من یک دختر ۲ ساله دارم..دخترم خیلی به من وابسته هست اونقدری که حتی من دستشویی هم میرم حتی با وجود پدر دنبالم هست و همیشه میخواد که من در کنارش باشم.شب ها حتما باید کنار من باشه تا بخوابه و کلا اگر پدرشم میخواست ببردش بیرون حتما میگفت مامان هم بیاد و وقتی که بدون من میرفت به پدرش میگفت مامان کجاست و بریم پیش مادرم.رابطش با مادرم هم خیلی خوب بود و دوست داشت بریم پیش مادرم اما همیشه میخواست که من هم کنارش باشم.

اصل ماجرا از این قراره که چند وقتی هست بخاطر کرونا در خونه هستیم و کم بیرون رفتیم یک روز با پدرش دعوا کردیم البته دعوایی پر سر و صدا نه در حد بحث کردن و بعد پدرش بدون اجازه من دخترم رو برد خونه پدر و مادرش که از ما هم خیلی دور هستن و شهر دیگه هستن و تا آخرشب نیومدن حتی موقعی که داشتن میرفتن دخترم میگفت مامانم بیاد پدرش بهش گفت مامان بعدا میاد از اون روز که دخترم رفته خونه مادرشوهرم و برگشته رابطه اش با من خیلی سرد شده اصلا زیاد پیش من نمیاد همش دنبال پدرش هست و شبا پیش پدرش میخوابه.و اینکه باز چند روز اومدیم خونه مادرشوهر فقط میخواد پیش اونا باشه و هی به پدرش میگه بریم پیش مامانی و اصلا به من توجه نمیکنه من هر چیزی میگم یا صداش میکنم اهمیت نمیده و همه توجه و محبتش برای مادر شوهر شده .قبل رابطش با مادر شوهر خوب بود اما در حد عادی بود که من باید کنارش میبودم و با اون ها بازی میکرد و رابطش خوب بود اما از شبی که بدون من رفته و برگشته کاملا اخلاق و رفتارش تغییر کرده و این منو خیلی خیلی نگران کرده.اونقدری که وقتی میره اصلا براش مهم نیست من کجام و وقتی دیر وقتم از پیششون بر میگرده گریه میکنه بره پیش اون ها و منو نمیخواد.اینم بگم دقیقا همون شب که شوهرم دخترمو برد بدون من آخر شب که برگشتن .دخترم از من فرار میکرد و یک رفتار عجیبی نشون میداد.لطفا کمکم کنید علت این رفتار چیه؟؟

یعنی بچه رو جادو کردن؟؟

یعنی پیش بچه از من بد گفتن؟؟

علت این همه وابستگی زیاد چی هستش؟؟

من خیلی نگران هستم و ناراحت.لطفا کمکم کنید.

رابطش با پدرش اصلا بد نشده که هیچ خیلیم بهتر از قبل شده میگم یعنی جوری نیست که بگم کمی از مادر و پدر فاصله گرفته فقط با من بد شده.رابط من و مادرشوهرم هم خوب نیست.مادرشوهرم و شوهرم پشت سر من خیلی حرف میزنن.

اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور کودک

مامان عزیز سلام 

از متنی که نوشتید متوجه شدم که بعد از درگیری لفظی بین شما و همسرتان ،‌ و رفتن همسر و کودتان به جای دیگر و از تغییر رفتارهای کودکتان ناراحت و نگران شدید . نگرانی شما را ازهر جهت درک میکنم . 

اما موضوعی که می خواهم به شما بگویم این است که مهمترین منبع ایمنی برای کودکان مخصوصا در سن کودک شما ،‌ والدین او هستد به ویژه  و در وهله ی اول مادر هست . و همین طور مادر هم همین حس را به کودک خود دارد یعنی وابستگی متقابل در مادر و کودک . 
به همین دلیل است که جدا شدن کودک از شما ،‌حس نگرانی را در شما فعال کرده است . 
پس ناراحتی شما قابل فهم است . 
در مورد تغییر رفتار کودک ،‌نگران نباشید شما هم چنان منبع ارامش قلبی و ایمنی برای او هستید . مطمئن باشید در این سن با وجود حضور شما ، کودک راضی به تغییر سرچشمه عشق و محبت خود نمیشود .  دیگری حتی پدر که بودن او هم برای بچه بسیار مهم و حیاتی است . اما با وجود بودن شما راضی به طرد یا ترک شما نخواهد شد . و بودن شما برایش حیاتی و مهم است . 
اما اینکه می فرمائید پیش همسرتون میخوابه موضوع خیلی حادی نخواهد بود بالاخره به محبت پدرش هم نیاز دارد . در مورد این سوالتون «علت این رفتار چیه؟؟ » 
در بالا مقداری توضیح دادم اما مورد دیگری که می خواهم به آن توجه بفرمائید اینکه .شاید کمی از این توصیفات رفتار کودک به دلیل حساس شدن شما به این موضوع باشد . بالاخره شما گفتم وابستگی بین شما و کودک متقابل است . پس این جدایی یکباره شما را آزرده خاطر کرده و میزان حساسیت شما بالا رفته باشد . در این صورت کوچکترین رفتار کودک برای شما بسیار ناراحت کننده می شود در حالی که اگر در شرایط صلح ایت اتفاقات می افتاد شما انقدر ازرده خاطر نمی شدید .
این سوال «یعنی بچه رو جادو کردن؟؟»
به نظر من ذهنتان را در گیر این موضوع نکنید چون تنها سطح اضطراب شما را بالا میبرد و باعث خرابتر شدن و کدرتر شدن رابطه شما و کودکتان و چه بسا همسرتان می شود .
در مورد سوال بعدی «یعنی پیش بچه از من بد گفتن؟؟» 
در جایگاه قضاوت نیستم ضمن اینکه کودک دو ساله هم ممکن است مفهوم خیلی از حرف های بزرگترها را متوجه نشود . اما اگر هم این اتفاق افتاده باشد کودک شما حاصل عشق مادری شماست پس نگران نباشید باز هم شما اولین نفر زندگی کودک هستید . مثل قبل برای او وقت بگذارید . او را در آغوش بگیرید . و همه نوازش ها و محبت هایی که قبل داشتید را برای او داشته باشید ، بازی کنید و خوشحال باشید حتی اگر کودک باز هم بی تفاوت بود شما عشق خود را به او بدهید و مطمئن باشید اگر این اتفاق هم افتاده باشد تاثیر کوتاه مدت دارد و از ذهن کودک پاک میشود وقطعا  با رفتار شما اثر خود را از دست خواهد داد . 
در مورد نکته اخر هم بسیار متاسفم . درکتان میکنم توصیه میکنم به دلیل آزارنده بودن شرایط حتما مشاوره زناشویی برای خودتان و همسرتان از همکاران متخصص بگیرید و مشکل را عمیقا بررسی کنید حتی اگر همسرتان راضی نبود به تنهایی کمک تخصصی بگیرید . 
در مورد کودکتان هم نگرانی نداشته باشید و مهرورزی خودتان را بدون فکر به چیزهای منفی ادامه دهید . 
دلتان شاد دوست عزیز .... 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha