سلام به شما
از متنی که برای من نوشتین من سه تا موضوع را در مورد کودکتان برداشت کردم . اولین موضوع درباره آموزش مسائل جنسی هست ،درمورد نگفتن واقعیت و خیالپردازی در باره ازدواج .
در مورد موضوع اول خیلی مهم هست که تمام موضوعات را بدرستی به کودک آموزش داده باشید . برای این کار اگر میخواهید اطلاعات مفید کسب کنید از کتاب آموزش جنسی نوشته دکتر تبریزی استفاده کنید و تمام مراحل آموزشتان را با آن چک کنید .
از کتاب ماآگاهیم جلد 25-26 برای کودکان نوشته شده و برایشان بسیار روان و قابل فهم است .تذکر دادن پی در پی بدون دادن اطلاعات کافی به بچه ها ،کم اثر است . در ضمن کودک کوچکتر هم می بایست آموزش دیده باشد در مورد نواحی خصوصی و ...
فقط به این نکته توجه داشته باشید که حساسیت بیش از حد نداشته باشید .
در مورد موضوع بعدی نگفتن واقعیت ،از حس مادرانه خودتون استفاده کنید ببینید برای خوشحال کردن شما واقعیت را نگفته ،از این که او را سرزنش یا دعوا کنید نگفته یا جزئی از خیالپردازی هایش بوده یعنی همیشه دوست دارد آن کار را بکند اما به هر دلیلی نشده .
کودکان تاقبل از دبستان و سن حدودا 7 سالگی فرق بین دروغ و واقعیت را نمیداند و بعد کم کم و تقریبا 8-9 سالگی متوجه می شود که این دو مفهوم با هم متفاوت هستند و در 10سالگی کاملا میفهمد دروغ از واقعیت جداست .
اگر ترس از سزنش دارد بهتر است بگید که « میدونم شاید که ترسیدی بگی ولی من دوست دارم همیشه واقعیت رو بدونم » «وقتی واقعیت رو بگی بعدا کمتر به دردسر میفتیم » سعی کنید جای سرزنش او را از پیامد کارش آگاه کنید .
و اگر واقعا دلیلش ترس هست ببینید معمولا چه واکنشی نسبت به کارش داشتید که ترسیده و نوع واکنش تان را اصلاح کنید .
حتی اگر بابت خوشحال کردن شما گفته بازم با لحن ملایم ولی قاطع بگید که خوشحالتر میشید اگه واقعیت را بهتون بگه .
اگر هم خیال پردازی بود که اگر شرایطش مهیا بود با خودش بروید تا آنجا را از نزدیک ببیند یا در مورد هر موضوع دیگری .
در مورد خیالپردازی ازدواج،بچه ها معمولا توی این سن این نوع خیالپردازی ها را دارند مخصوصا اگر به تازگی جشن عروسی رفته باشد یا فیلمی دیده باشد و.. این خیالپردازی در او قوی تر می شود . وقتی در موردش با شما صحبت می کند نه جوری که تایید یا تحسینش کنید ،با او در موردش صحبت کنید که چرا به این موضوع فکر میکند ؟ از چی ازدواج یا عروسی خوشش می آید ؟ .اینکه همه دخترا از این مقوله خوششان می آید و زمانی که بزرگتر شوند مثلا هم سن فلانی (از آشنایانتان که به سن ازدواج باشد ) شدی می توانی در مورد این موضوع جدی تر صحبت کنی یا وقتی مدرسه رفتی درس خوندی و تجربه های بزرگی به دست آوردی به این موضوع جدی تر فکر کنی .
اما علت اینکه بچه ها انقدر از ازدواج و رویای عروس شدن دارن یکی از علت هاش اینکه از توجهی که عروس در جشن از داماد و مهمان ها می گیرد بسیار هیجان زده می شوند .اما اصلا مفهوم دقیق ازدواج به آن شکل که در ذهن ما هست را درک نمیکنند .فقط از آن همه شور و نشاط و توجه به وجد آمده اند .
پس در خانه بیشتر به کارهای مثبتش هر چند کوچک توجه نشان دهید . سعی کنید رابطه تان را با کودک صمیمی تر کنید . از فعالیت های دو نفره که در آن با هم میتوانید تعامل کنید استفاده کنید . مسئولیت های کوچکی که دوست دارد انجام بدهد و در حد توانش است را به او بدهید مثلا گردگیری خانه ، تزئین سالاد و ... چیزی که شما بهعنوان مادر می دانید کودک از پس آن بر می آید و به انجام آن مشتاق است را بدهید .
نگران این خیال پردازی ها نباشید چون خطری وجود ندارد و در سنین ورود به دبستان و اجتماع این خیال پردازی جای خودش را به فعالیت های اجتماعی می دهد .
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید