سلام خانم عزیز
خیلی متاسفم که در شرایط سختی قرار داشته و دارید.
زمانی که گذشته باعث شده تا شما به تصویر واقع بینانه ای از طرفتان برسید. همان طور که متوجه شده اید، طرف مقابلتان فرد قابل اعتمادی نیست و احتمال اعتیاد بابت نشانه هایی که مطرح می کنید وجود دارد. این را بدانید کسی که چنین تهدیدی می کند، می تواند حتی بعد از ازدواجش هم به این تهدید ادامه دهد، بنابراین با ترستان به سوء استفاده گری ایشان غذا می دهید. چند نکته را خوب است بدانید: اگر ایشان اقدام به آبرو ریزی در این زمینه و یا حتی تهدید ( حتی در اندازه ی یک اس ام اس) بکند، اتفاقا کسی که به لحاظ قانونی مورد پیگرد قرار می گیرد ایشان خواهد بود و جرم جدی هم لحاظ میشود. به غیر از این هر گونه تهدید که شما بتوانید ثابت کنید، مثلا از پیام ها و شاهدین، هم قابل پیگیری قانونی است و چون چنین مسیله ای بوده حق شکایت کردن از شما سلب نمی شود. اگر کار ایشان بابت آبرو بری از شما به دادگاه برسد فراموش نکنید که خودش هم در مظان اتهام بزرگی خواهد بود، بنابراین همه جوره به نفعش است که دست از پا خطا نکند.
نکته ی بعدی این که، وقتی آدم های زیادی از رابطه ی طولانی مدت شما خبر دارند، حتما گوشه ای از ذهنشان نیز این احتمال را می دهند که رابطه ی بینتان جنسی هم بوده باشد. حتی اگر همه خیلی مذهبی و متعصب باشند، می دانند که در خلوت یک زن و مرد، چنین اتفاقی به احتمال زیاد می افتد، البته دانستن چنین چیزی باعث نمی شود که در مورد شما پچ پچ یا ملامت نکنند اما برایشان تازگی ندارد، بنابراین به خاطر ذهنیت دیگران که نهایتا چند صباحی بیشتر پچ پچ می کنند خودتان را زندانی نکنید.
نکته ی سوم این است که درست است که واکنش خانواده خوشایند نخواهد بود اما دامان خانواده برای شما از این فرد بسیار امن تر است. خانواده تان شما را نه از بین می برند و نه دور خواهند انداخت، فقط مدتی پرخاش و دعوا خواهید دید. شما اولین فردی نیستید که چنین چیزی را تجربه می کند و آخرین آن هم نخواهید بود، همه ی خانواده ها هم روشنفکر نیستند، هر جور که بقیه در این مورد کنار آمده اند خانواده ی شما هم همان طور کنار خواهند آمد.
فراموش نکنید، بیماری این فرد، می تواند سال های زیادی از زندگی شما را صرف خودش کند که با ترس و رنج ممتد آسیب زیادی می بینید.
بهتر است اول به این فرد یک دستی بزنید، مثلا به ایشان اس ام اسی بدهید و بگویید که اگر از سمت خانواده ی شما کسی به او پیامی داد یا زنگ زد، انکار کند که با هم هستید و به ایشان بگویید که تو به من نه زنگ بزن و نه پیام بده، گوشی من را خانواده احتمالا می گیرند و بعد گوشیتان را خاموش کنید. ایام قرنطینه هم دلیل کافی خواهد بود که تا مدت ها بیرون نروید. اگر بیرون رفتید و ایشان را دیدید، به او بگویید خانواده تان متوجه شده اند و گوشیتان را گرفته اند و تهدیدتان کرده اند که از او هم شکایت خواهند کرد . به هیچ وجه با او جایی نروید. جوری جا بیندازید که انگار چاره ای از سمت خانواده تان برایتان باقی نمانده و خیلی بدحال هستید تا کمتر در پی انتقام بر بیاید.
اگر در عین حال باز هم به تهدیدش ادامه داد، به خانواده تان بگویید که فلانی برای من مزاحمت ایجاد می کند و من را می ترساند، اما اشاره نکنید که چه اتفاقی افتاده و تا جای ممکن هم زیر بار نروید که آنها فکر کنند طرف مقابل دروغ می گوید. در نهایت حمایت خانواده تان را داشته باشید و ماجرا را تمام کنید. چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند. مراقب حال و زندگی خودتان باشید.
آرزوی موفقیت و شادی برایتان دارم
سلام خیلی ممنون از اینکه جوابمو دادید و بهم روحیه دادید بیشتر حرفاتون حالمو خوب کرد اما اینکه میگید به خانوادم بگم این کارو کردم یعنی فقط به مادرم گفتم چون باهاش راخت ترم فقط مشکلم اینجاست که پدرم متوجه نشه چون بخاطر مریضی ایی که داره و تعصباتی که داره یکیمون این وسط تلف میشیم ،مادرم وقتی شنید پاشد منو برد در خونشون پدر مادرش گفتن پسرمون دخترتونو میخواد ولی نمیدونیم چرا معطل میکنه من خطمو عوض کردم هیچ دسترسی بهم نداره قبل از اینکه خطمو بشکونم بهش پیام دادم خونوادم ناراضیه ولی خودم دوست داشتمو خدافظ که از فکر انتقام در بیاد ولی بازم نیومد خواستگاری فقط میبینمش که دور خونمون میچرخه و هیچ تلاشی نمیکنه ،اگه ازش شکایت کنم هم فیلمو قبلش میده پدرمو بی ابروم میکنه چون اصلا بدو خوب رو متوجه نیست و از هیچکسی حساب نمیبره ،فقط پیغام پسغام میداد که من تورو میخوام بیا بریم بیرون که همه ارتباطامو قطع کردم فقط حبس شدم از خیلی وقته تو خونه و منتظره تنها گیرم بیاره ،خیلی ازش میترسم چون کارای نسنجیده زیاد ازش دیدم و فکر همه جاشم کرده که تا زندانم پیش بره قبلش زهرمو میریزمو بعد با خیال راحت میرم حتی بارها ۱۱۰ جلوشو گرفته بازم نترسیده ،یکبارم ازش شکایت کردیم ولی رضایت دادیم فقط اونموقع پشتم بابام بود چون هنوز حماقت نکرده بودم الان فقط سپردم بخدا دیگه
سلام خیلی ممنون از اینکه جوابمو دادید و بهم روحیه دادید بیشتر حرفاتون حالمو خوب کرد اما اینکه میگید به خانوادم بگم این کارو کردم یعنی فقط به مادرم گفتم چون باهاش راخت ترم فقط مشکلم اینجاست که پدرم متوجه نشه چون بخاطر مریضی ایی که داره و تعصباتی که داره یکیمون این وسط تلف میشیم ،مادرم وقتی شنید پاشد منو برد در خونشون پدر مادرش گفتن پسرمون دخترتونو میخواد ولی نمیدونیم چرا معطل میکنه من خطمو عوض کردم هیچ دسترسی بهم نداره قبل از اینکه خطمو بشکونم بهش پیام دادم خونوادم ناراضیه ولی خودم دوست داشتمو خدافظ که از فکر انتقام در بیاد ولی بازم نیومد خواستگاری فقط میبینمش که دور خونمون میچرخه و هیچ تلاشی نمیکنه ،اگه ازش شکایت کنم هم فیلمو قبلش میده پدرمو بی ابروم میکنه چون اصلا بدو خوب رو متوجه نیست و از هیچکسی حساب نمیبره ،فقط پیغام پسغام میداد که من تورو میخوام بیا بریم بیرون که همه ارتباطامو قطع کردم فقط حبس شدم از خیلی وقته تو خونه و منتظره تنها گیرم بیاره ،خیلی ازش میترسم چون کارای نسنجیده زیاد ازش دیدم و فکر همه جاشم کرده که تا زندانم پیش بره قبلش زهرمو میریزمو بعد با خیال راحت میرم حتی بارها ۱۱۰ جلوشو گرفته بازم نترسیده ،یکبارم ازش شکایت کردیم ولی رضایت دادیم فقط اونموقع پشتم بابام بود چون هنوز حماقت نکرده بودم الان فقط سپردم بخدا دیگه