2794

آیا رفتار من در زندگی مشترک اشتباه است؟

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 86 بازدید

سلام خسته نباشید

من یه خانم متاهلم ۲۳ سالمه و همسرم ۳۰ سالشه ازدواجمون سنتی بود و ۶ ساله ازدواج کردیم

ما بخاطر کار همسرم بندر عباس زندگی میکنیم و خانواده هر دومون همدانن. حدودا ۶ ماه یکبار نهایتا یک ماه میاییم پیش خانواده هامون. از همون سالهای اول ازداجمون شوهرم با موندن خونه مامانم مشکل داشتن و تموم این یکماه رو خونه پدر شوهرم هستیم چندین بار با خوش اخلاقی و زبون خوش براش توضیح دادم که منم حق دارم پیش خانوادم باشم فایده ای نداشت با تهدید و دعوا و قهر هم فایده ای نداشت و هربار برای رفتن به خونه مامانم با صدتا قربون صدقه رفتنای من میاد که اونجا هم فقط سکوت و اخم و تخم میکنه در صورتی که من پدرم فوت شده و یه برادر مجرد کوچکتر از خودم دارم ، که هم مادرم وهم برادرم احترامشو دارن وهیچ وقت بهش بی احترامی نکردن که شوهرم بخاد ازشون دلسرد بشه ،اما خانواده شوهرم خیلی واضح بین بچهاشون فرق میزارن و خیلی راحت تیکه و کنایه میکنن،اما من با این وجود بازم خونه پدرشوهرم می مونم و همیشه مهربونم و وظایف خودمو در قبالشون به خوبی انحام میدم ،هر بار که پیش خانوادهامون میاییم تمام مایحتاج خونه رو میخریم و با خودمون میاریم که اذیت نشن چه برای خانواده من وچه خانواده شوهرم.ولی با این وجود شوهرم وضعیت مالی متوسط خانواده منو بهونه میکنه و نمیاد و وقتی هم بهش میگم ما که خودمون همه چیز خریدیم دیگه کلا جوابمو نمیده اگه هم خیلی اصرار به رفتن کنم تا چندین روز باهام حرف نمیزنه جوری که همه فکر میکنن ما دعوا کردیم من الان یه پسر دوساله دارم و از بعد به دنیا اومدن پسرم بخاطرش سعی میکنم خیلی بیشتر با شوهرم همراه باشم و اگه مخالفت کنه که بعد از چندین روز نریم خونه مامانم من بیخیال میشم و ادامه نمیدم چون اگه اصرار کنم بد رفتاری میکنه و آبروی منو جلو جاریهام میبره آخه اونا تو رفت و آمد خیلی راحتن و بیشتر ایامی که میان همدان خونه مادر خودشونن من خودم فکر میکنم که این همه سکوت من باعث شده همسرم سواستفاده کنه وهمش خواستهای خودشو به کرسی مینشونه ازتون عاجزانه میخوام راهنماییم کنید که در برابر این رفتارا چکار کنم چندین بار باهاش حرف زدم با زبون خوش با دعوا فایده ای نداره واقعا نمیدومم چیکار کنم من درسال دوبار مادرمو میبینم که اونم در حد خوردن شام یا ناهار درکم نمیکنه که منم باید با خانوادم باشم نمیتونم ازش جدا شم چون هم دوستش دارم وهم الان آینده پسرمم نابود میشه.

تو رو خدا منو راهنمایی کنید خیلی آدم بی احساسیم هست و با محبت هم نمیشه رامش کرد بازم من مشکلی به بی محبتیاش بی عاطفه بودناش ندارم بخدا از بعد نامزدیمون حسرت یه دوست دارم به دلم مونده حسرت یه محبت به دلم مونده هیچ موقع مثل کادو یا جشن تولد یا روز زن برام نداده اما من دیگه عادت کردم توقع این کارو ازش ندارم در صورتیکه من همیشه محبتم رو هم در رفتار وهم در گفتار نشون میدم وهمیشه مناسبتای مهم رو براش جشم میگیرم ،اما الان اینا برام مهم نیست فقط میخوام این یک ماهی که همدانم بتونم بیشتر خانوادمو ببینم اما نمیذاره،تو رو خدا منو راهنمایی کنید آیا این رفتارم و محبتام باعث شده که سو استفاده کنه ؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز
ميتونم بفهمم چقدر براتون ناراحت كننده است چرا بين خود قرار نميگذاريد كه شما اين مدت را خانه مادرتون بمانيد و ايشون اگر سختشون هست خانه مادر خود بمانند يا چند روز خانه مادر شما و چند روز خانه مادر ايشون .
مشكل اصلي ايشون و دليل اين ناراحتي و سكوت از خانوادتون چيست علت را جويا شويد .
رفتارهاي محترمانه شما ناشي از درك و شعور بالاي شماست و اين همراهي بسيار با ارزش است .
كسي كه مهارت ارتباطي درست را بلد نيست از قهر كردن براي رسيدن به هدف خود استفاده ميكند .
جدايي راهكار نيست 
بهتره حرف بزنيد حسرت ها را بيان كنيد و خواسته ها را عنوان كنيد شما عادت نكرده ايد شما سعي داريد نشان دهيد كه پذيرفته ايد و اين فرسايش دهنده است .
دوست عزيز ميدونم زندگي براتون ارزشمنده اما يادتون باشه يك قدم برداريد و صبر كنيد تا برايتان قدم بردارند  تنها دهنده محبت نباشيد .
كتاب پنج زبان عشق ميتونه بهتون كمك كنه .
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha