"ساوانا گوتری" مجری برنامه Today Show که از شبکه "ان بی سی" پخش میشود، بعد از مرخصی زایمان به سرکار برگشته و در مورد تغییر و تحولاتی که پسرشان"ویل" در زندگی او و همسرش ایجاد کرده صحبت کرده است. او در برنامه اخیرش به مسئلهای پرداخت که کمتر پدر و مادری مایلند راجع به آن حرف بزنند: رابطهشان بعد از آمدن کودک. در اینجا به نقلقولهایی از او میپردازیم:
تا آنجایی که من فهمیدم، وقتی بچه به دنیا آمد دیگر هیچچیز در رابطه یک زن و شوهر مثل سابق نخواهد شد.
گرچه این واقعیت نسبتا واضحی است اما نمیدانم چرا آدمهای باتجربه وقتی میخواهند زوجهای جوانی را که منتظر به دنیا آمدن کودکشان هستند نصیحت کنند از این موضوع خیلی سرسری میگذرند و توضیح زیادی نمیدهند مثل وقتی که در مورد درد زایمان میخواهند توضیح بدهند. البته این موضوع شاید قابل فهم باشد. اما به هر حال حقیقت تلخ این است که بچهها با همه خوب بودنشان رابطه یک زن و شوهر را کلا تغییر ماهیت میدهند.
مدل دوتایی بیرون رفتنها عوض میشود
قبل از به دنیا آمدن فرزندم من و همسرم وقتی رستوران میرفتیم قبل از شام کلی وقت صرف میکردیم و سر میز کلی حرف جورواجور میزدیم و نوشیدنی مینوشیدیم و تازه بعد از یکی دو ساعت شاممان را سفارش میدادیم. ولی الان دیگر مگر میشود؟ یک پرستار بچه برای هر دقیقهای که روی مبل ما لم داده تا مواظب کودکمان باشد وقتی خواب است دارد از ما پول میگیرد. این روزها دیگر اگر رستورانی جا برای نشستن نداشت منتظر نمیشویم و با سرعت هرچه تمامتر به دنبال یک رستوران دیگر میرویم. گاهی حتی کار به آنجا میکشد که یک ساندویچ سرپایی وسط خیابان میشود شام دوتایی و رمانتیک ما دو نفر.
هر چه حرص دارید سر همدیگر خالی میکنید
طی ماههای اول آنقدر بیخوابی کشیده بودم که گاهی روز و شب را گم میکردم. این باعث میشد که همیشه عصبانی باشم و چه کسی دم دستتر و حاضر و آمادهتر از شوهر برای خالی کردن عصبانیت؟ البته ناگفته نماند که او هم چند باری از خجالت من در آمد و پرخاشگریهای من را بیجواب نگذاشت.
یاد میگیرید قدر محبتهای کوچک دیگران را بدانید
قبلا فکر میکردم همسرم برای اینکه عشقش را به من نشان بدهد باید یک کار خارقالعاده بکند ولی داشتن بچه این دید من را تغییر داد. حالا اگر همسرم مثلا پیشنهاد کند سر راه شام بگیرد و بیاورد خانه از خوشحالی اشک شوق میریزم. اگر هم که بخواهد به جای من بچه را حمام کند آنوقت دیگر انگار بال درآوردهام.
همدیگر را بیشتر کشف میکنید
بله، بچهدار شدن، زندگی مرتب و روی برنامهریزی ما را کلا به هم ریخت اما از طرفی هم ما را بر آن داشت تا نسخه جدیدی از خودمان را بروز بدهیم. هیچوقت فکر نمیکردم همسرم بتواند نقش یک پدر را ایفا کند اما این روزها وقتی او را در حال خواندن قصه "خرگوش کوچولو" برای کودکمان میبینم و یا وقتی میبینم دارند دوتایی یواشکی مردانه دست دادن را تمرین میکنند قلبم ذوب میشود و دوباره عاشق همسرم میشوم.
خیلی خوب بود