2783
درد دل‌های مربی/ آینده بچه‌هایم چه می‌شود؟

درد دل‌های مربی/ آینده بچه‌هایم چه می‌شود؟

1395/02/25 بازدید2150

نی‌نی سایت: ادامه داستان: ...من به همراه بچه‌هایم حدود دو ساعت در کلاس بودیم. مدت زمان کم بود و من سعی کردم برای روز اول تنها کاری کنم که بچه‌ها نسبت به من احساس بهتری پیدا کنند و از ترس و اضطراب‌شان کم شود. فرصت ما کم بود چون روز اول، مدرسه ساعت10تعطیل می‌شود تا زمان آشنایی سرویس‌ها با بچه‌ها مهیا شود. از ساعت 10 تا 12، هم سرویس‌ها بچه‌های‌شان را می‌شناسند و هم مادرها با راننده‌ها آشنا می‌شوند تا هماهنگی لازم برای رفت‌وآمد بچه‌ها انجام شود و آنها گم نشوند. من هم که مثل همیشه می‌دانم بعد از ساعت 12 باید با مادرها صحبت کنم و برایشان شرایط کلاس را توضیح بدهم، منتظر می‌مانم.
بالاخره روز اول تموم می‌شود و درس‌ها را شروع می‌کنیم. بعد از گذشت مدتی، جلسه‌ای با اولیا گذاشتم تا با آنها در مورد بچه‌هایشان صحبت کنم. مشخص شد دختر قشنگی که روی صندلی چند معلولیتی می‌نشیند یک بیماری نادر دارد و چندماه بیشتر زنده نیست! مادرش اشک‌هایش را پاک می‌کند و می‎گوید: «نمی‌خواستم بعدا به خودم بگم هیچ کاری براش نکردم... فکر کردم حداقل یه سال بیاد مدرسه..»

آن یکی که کلام ندارد، مشکل قلبی دارد و عمل انجام داده و بیش فعال نیز هست اما به خاطر قلبش نمی‌تواند دارو مصرف کند. آن یکی که دچار سندرم است، قلبش سوراخ دارد، بیش فعال نیز هست و دارو مصرف می‌کند اما مادرش معتقد است که داروها تاثیری ندارند. شوهرش را در این زمینه مقصر می‌داند و می‌گوید که برای تربیت بچه هیچ تلاشی نمی‌کند. وقتی علتش را می‌پرسم توضیح می‌دهد که زن دوم یک مرد پیر است و چون شوهرش چند بچه سالم دارد، به این بچه اهمیتی نمی‌دهد.
یکی دیگه هیچ مشکل مشخصی ندارد، فقط کلام ندارد و وقتی عصبانی می‌شود به شدت پرخاشگر می‌شود و بقیه بچه‌ها را گاز می‌گیرد؛ پس نباید نزدیک بقیه بنشیند! آن یکی که خیلی بامزه است و به شدت لجباز، تمرکزش کم است؛ به نظر شانس این را دارد که به مدرسه عادی برود. کنارش هم یک دختر خجالتی می‌نشیند که در صحبت کردن مشکل دارد و به نظر نزدیک به مرز است. آخرین نفر که سال گذشته هم در کلاسم بوده، در بچگی تشنج کرده و حالا داروهای صرع مصرف می‌کند و دست راستش دچار بدفرمی شده و نمی‌تواند کارهایش را راحت انجام دهد.
این شرح حال بچه‌ها بود و حالا من باید به نگرانی‌های مادرها جواب بدهم. همیشه نگرانی‌هایشان همین‌هاست:
بچم تو این مدرسه میمونه؟
اگه از این مدرسه اخرج بشه چی؟
درسا چین؟ امتحانا چطورین؟
و یه مساله مشترک میان تمام مادران این است: «این بچه همه چیو بلده...من تو خونه باهاش کار میکنم جواب میده از شما میترسه!»
حالا منم و این کلاس و 7 کتاب و 7 دانش آموز که باید تک نفری برایشان تدریس کنم...و 7 مادر که باید بهشان آموزش بدهم، دلداری بدهم و سعی کنم وقتی که مجبورم بگویم: «دیگه بچه‌تون نمی‌تونه بیاد اینجا و باید توی خونه بمونه...» ناراحت‌ترشان نکنم!
کار کردن با این بچه‌ها با وجود مشکلات فراوانی که دارند، خیلی سخت است و از همه بدتر اینکه هر روزی که دختر مشکل جسمی‌حرکتی‌ام نمی‌آید، همه وجودم را ترس فرا می‌گیرد که نکند اعلامیه‌اش را برای‌مان بیاورند!
آینده‌ای که در انتظار بچه‌های من است، می‌تواند روحیه هر کسی را نابود کند! فرق ما با مدرسه عادی این است که اغلب بچه‌های آنها وقتی تحصیلات‌شان را تمام کنند، شغلی پیدا می‌کنند و برای خودشان در اجتماع هویت اجتماعی پیدا می‌کنند اما بچه‌های ما اگر موفق به فارغ‌التحصیلی هم شوند، جایی برای کار کردن ندارند. البته اغلب آنها در خانه می‌مانند یا به خاطر شرایط بد خانوادگی و فرهنگی و آی‌کیو کم از مدرسه اخراج می‌شوند و در آخر در سن پایین و به خاطر مریضی، اعلامیه فوت‌شان به دست ما می‌رسد! 
گاهی فکر می‌کنم کاش روزی 10 ساعت کار سخت می‌کردم ولی از نظر روحی آنقدر فرسوده نمی‌شدم. اما عشقی که این بچه‌ها به من می‌دهند با هیچ کار دیگری قابل مقایسه نیست. هر روز صبح وقتی پایم را در حیاط مدرسه می‌گذارم بچه‌هایم برایم دست تکان می‌دهند یا خودشان را به آغوشم می‌اندازند و با انرژی خوب‌شان کاری می‌کنند که همه سختی‌ها را فراموش کنم و با انگیزه و روحیه بالا به کارم ادامه دهم.

ماه/ معلم استثنایی

 

ارسال نظر شما

login captcha
ممنون که هستیتن و هستند تا مادرهای این فرشته ها قدر آرامش گیرند
دستتون درد نکنه چقد شما مهربونی دوستتوت دارم ان شاا... موفق باشید
چند جمله آخر برام خییییلیییی آشنا و ملموس بود...پدر منم یه معلم عاشق هست معلم بچه های استثنایی...و من از بچگی با این بچه ها بزرگ شدم..تصویر دویدن این بچه ها تو تو حیاط مدرسه به محض دیدن پدرم همیشه برام زنده اس... معلم این فرشته ها بودن صبر عظیم ی می خواد که خودم شاهد بودم متاسفانه در خیلی ها وجود نداشت!. بابت تمام صبر و حوصله تون ازتون ممنونم و براتون آرزوی موفقیت و سلامتی می کنم...
خیلی متن زیبایی بود
براتون آرزوی موفقیت می کنم در تمام مراحل زندگیتون و اطمینان دارم که خدا شاهد تمام تلاشهای بی وقفه شما هست
خدا قوت گلم . اجرت با خانم فاطمه زهرا
خیلی قشنگ مینویسی بازم بنویس.امیدوارم تو کارت هر روز موفق تر از روز گذشته باشی
2788

پربازدیدترین ها