داستان از اینجا شروع میشه که بچهها میخوان یک شب پر از قصهگویی و بازی داشته باشن. ولی وقتی میخوان برنامهریزی کنن، هر کدوم یه ایده متفاوت دارن و خیلی زود بحث و دعواشون میشه! کیت میخواد فیلم ببینن، لوکا دوست داره بازیهای ویدیویی کنن، و آلی میخواد قصه بگه. این وسط، همه تو فکر خودشون هستن و هیچکس نمیتونه توافق کنه.
اما استیلواتر، بوزینه دانا و مهربون، وارد میشه و به بچهها میگه که توافق و همکاری چقدر مهمه. او بهشون یادآوری میکنه که میتونن با هم یه ترکیب از همه ایدهها رو درست کنن و یک شب خیلی باحال داشته باشن.
بچهها به حرف استیلواتر گوش میدن و شروع میکنن به همکاری. نتیجهاش هم یه شب فوقالعاده میشه! از بازی ویدئویی گرفته تا قصهگویی و حتی تماشای یک فیلم خندهدار، همه با هم کلی خوش میگذرونن و یاد میگیرن که چقدر دوستی و همکاری میتونه به خوشحالیشون اضافه کنه.
ارسال نظر شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید