داستان با کیت آغاز میشود که با احساس تنهایی روبرو است و نمیداند چگونه میتواند با این احساس کنار بیاید. او از استیلواتر، بوزینه حکیم و مهربان، کمک میخواهد. استیلواتر به کیت یادآوری میکند که احساس تنهایی بخشی از زندگی است و او میتواند با دوستانش در این مورد صحبت کند.
در این قسمت، بچهها شاهد یک ماجرای هیجانانگیز خواهند بود که شامل جستجوی دوستانه برای یک شگفتی در مرداب میشود. کیت، لوکا و آلی تصمیم میگیرند تا یک سفر گروهی به نقاط مختلف مرداب داشته باشند و از زیباییهای طبیعت لذت ببرند. این سفر به آنها یاد میدهد که دوستی و حمایت از یکدیگر چگونه میتواند به آنها کمک کند تا احساس تنهایی را کنار بگذارند.
ارسال نظر شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید