شما بگید حق بامن بود یا هورمونام ریخته بهم؟؟
دوهفتس به شوهرم میگم شام بریم خونه دوستم همش منتظرمونه میگه نه مسیرش دوره تو ماشین برات خوب نیست بعدشم اونا بخوان بیان نمیتونی غذا درست کنی، دیشبم گفتم خب بیا بریم سینما میگه نه واست خوب نیست سینما
منم حالم بهم میخوره از تو خونه بودن دیگه دوهفتس بیرون و ندیدم دق کردم تو خونه تو شهر غریبم کسیو ندارم
منم گفتم گمشو نبینمت بعدش پاشدم رفتم پارک سرکوچه ساعت ده وونیم یه زنگ نزد بهم خودمم ترسیدم اومدم خونه دیگه اشکام بند نمیومد انقد گریه کردم نیومد معذرت خواهی فقط گفت بهت بگن ک ن خیار تلخه ناراحت میشی
دوساعت اشکام میومد عین خیالش نبود