2777
2789

مامانش دیشب برای بار هزار و یکم دلمو شکست عادت ندارم هی کارای خانوادم در گوشش وز وز کنم اما دیشب گفتم بش و توقع داشتم عادلانه برخورد کنه اما باز بی چون و چرا پشت مامانش در اومد احساس بی ارزش بودن کردم و کلی اشک ریختم و غصه خوردم اون مامانشم کیف کرد پسرش در هر شرایطی پشتشه حالا چون شوهر عوضیم صبحا عادت به رابطه داره باز اومد سمتم خیلی تند برخورد کردم بیشتر عصبانی شد در رو کوبید رفت سرکار چون واقعا نمیتونم تو چشاش نگاه کنم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نه اصلا سمتم هم نمیاد تا زمانی ک خودم آروم بشم 

چون بدش میاد عین مجسمه باشم اون هم نمیاد تا آروم تر بشم 

 برای مادرم  ک بهترینم بود               جایی خوانده بودم  که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل میدهد. و تجربه را زیاد می‌کند. هیچجا ننوشته اند که درد  با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه میروند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌تفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز دردچیزی نمی‌روید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌روند  چیزی ننوشته است.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز