2777
2789
عنوان

بیان ببینین من چه عروس خوبیم یکم آفرین بهم بگید

| مشاهده متن کامل بحث + 3640 بازدید | 35 پست
من 12 روز این کارو کردم ...تازه اون زمان تو یه ساختمون بودیم همه کار کردم ..خانم مک رفته بود ..10 روز رفت خونه برادراش شهرستانان ..توی به توقیر میخورند میرفت خونه مادرشته من میشدم حمال

فکر کردی قدر دوست ....حالا که باهاشون زندگی نمیکنم دست از سرم نمیخوامان بردارن
خدای خوبم ...دخترم رو برام حفظ کن .
خانم دختر نداری برای پسرم
از الان فامیل بشیم
پسرم خیلی اقاست خوشتیپها

 روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن ...........فردا که نیامدست فریاد مکن .........
برنامده و گذشته بنیاد منه .............حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با ابن حساب من دیگه یه فرشتم هههههههههه

3 ماه مادرم شوهرم دستش شکسته بود صبح تا شب من اونجا بودم میپختم و میشستم و ..... در ضمن حامله هم بودم

زود باشین منم تشویق کنین که دارم منم عقده ای میشم
*پسرکم کاش میدانستم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست*
آفرین به تو عروس نمونه.....
وقتی می بینم بیژن بنفشه خواه این قدر پیر شده، به حسین کعبی میگن پیشکسوت فوتبال، الهام پاوه نژاد نقش مادر بازی میکنه، میفهمم چقدر پیر شدیم Smiley
بجه ها ؛ مادر شوهرش خونه حریره،نه خونه خودش
وقتی می بینم بیژن بنفشه خواه این قدر پیر شده، به حسین کعبی میگن پیشکسوت فوتبال، الهام پاوه نژاد نقش مادر بازی میکنه، میفهمم چقدر پیر شدیم Smiley
دستتون درد نکنه!
آفرین باید بهتون گفت!

ولی من از این کارها تا جایی که بتونم نمی کنم! چون امتحانشونو بد پس دادن! به خدا اگه میدونستم قدر شناس هستن با جون و دل می کردم، همون طور که اولش کردم، اما افسوس!!!
یک ماه اول عقد خونشون بودم از جارو و ظرف و غذا، همه کاری کردم! سر آخر چه حرفها که بارم نکردن! تازه به شوخی به دخترش گفت:بیا بگیریم بزنیمش!

ولی مامان خودم واسه مادر شوهرش (که هر چند خالش هم بود اما بالاخره به خاطر وجود عمه های نازنین اذیت های خودشو داشت) که همون مادر بزرگم هست و خیلی هم دوستش داشتم و خدا رحمتش کنه مخصوصاً 2 ماه آخر عمرش که زمین گیر شده بود همه کاری کرد!
یک عمم که راهش نداده بود خونش، اون یکی هم یک مدت بردهبودش جاشو تو دستشویی انداخته بود!

مامانم همه کاری کرد، حتی لباس های مادر بزرگمو که خودشو... می کرد می شست! با اینکه خودش باید مدرسه هم می رفت!هر چند عمه هام اصلاً باهاش خوب نبودن! آخر سر هم اومدن گفتن تقصیر توه(مامانم) که اینو بد ادا کردی که حتی دستشویی نمیره! باید بندازینش تو کوچه!
مامانم هم که خیلی تو اون 2 ماه خسته شده بود عصبانی شده بود و گفته بود بابا خوب شماها هم بچشین بیاین کمک!
خلاصه یک دو روزی با مامان بزرگم بد شده بود،نه اینکه اذیتش کنه فقط بهش سر نزده بود! اما مامانم خیلی دل نازکه و بعدش رفته بود از اون عذرخواهی کرده بود! مامان بزرگم هم خیلی دعاش کرده بود و یک هفته بعد هم به رحمت خدا رفت!

اینو به این خاطر گفتم که هر کاری کردید مبادا اجر خودتونو ضایع کنید و هر چی گفتن بعدش فقط بذارید به حساب خدا!
چون مامانم واسه همون 2 روز خیلی دلش میسوزه!

دست همه اونهایی که واسه مادر شوهراشون زحمت می کشن درد نکنه!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چاکرا

اسدییی | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز