خیلی دچار استرس میشم اصلا دوست ندارم در موارد غیر اضطرار نگه دارم
مگه اینکه واقعا لازم باشه اینطور وقتا هم اگه بشه که برید خونه مادرشوهری یا خواهر شوهری یا از اونا پیشتون باشن خوبه
خدایی نکرده اتفاقی افتاد شر نشه
بچه خواهرشوهرم سه چهار ماهش بود گفت بیزحمت فردا هستی بدم بهت برم دکتر
جایی که میخواس بره دکتر نیم ساعت فاصله بود باخونه من.گفتم نه عزیزم بچه گریه کنه و گشنش بشه من دستم جایی بند نیستم نمیتونم قبول کنم.راستشو گفتم
خب من خودم بچه دارم تجربه هم دارم ولی حوصله نوزاد ندارم. بچه دوساله داره گاهی میادخونم ما. از قتی این بهش گفتم. نیومده قهرکرده فک کنم. حالاچجوری ازدلش دربیارم فقط ب این خاطر ک بچم بعضی وقتامیره خونشون. وگرن رابطه ای ندارم باهاش ودوس ندارم کسی ازم ناراحت باشه.
جاری من بچه مو نگه میداشت
مای بیبیشو عوض میکرد
اگه پی پی کرده بود میشستش
خدا من رو بکشه براش......بچه دار نمیشه......قلبم تیکه تیکه میشد این کارها رو که میکرد😔😔😔
من از اینکه به نوزادبا شیشه شیر بدم میترسم و همینم بهش میگم
