تبادل نظر فرهنگی هنری

جالبه !آخه نشنیده بودم دگرباشان ، دنبال درمان هم میروند ! چون این روش را انتخاب می کنند و اجباری در آن نداشتند ، نزدیک به 95% درصد از هموسکچوالها تمایل به جنس مخالف را هم دارند اما این انتخاب خودشون برای لذت بیشتر است که همجنسگرا می شوند .

راستى فرى جون لازمه بگم که طیف ه م ج ن س گرایى خیلى وسیع هست
جالبه بدونید که آخرین کشورى که ه م ج ن س گرایى رو از لیست بیماریها حذف کرده چین بوده

راستى یه مطلبم براتون کپى میکنم از خانم ویکتوریا آزاد فعال سیاسی و فعال حقوق زنان که خیلى جاااالبه


چه تفاوت هایی بین حقوق دگرباشان جنسی، حقوق زنان، حقوق اقلیت های قومی و مذهبی و ... وجود دارد ؟
بهتر است بگوئیم چه شباهت هائی وجود دارد. من از دریچه اعلامیه جهانی حقوق بشرماده اول آن، مسئله را اینگونه توضیح می دهم که
ماده 1 - تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند.
دگرباشان جنسی، زنان، اقلیت های قومی و مذهبی همه مورد بی مهری، تحقیر، و ظلم حقوقی و حقیقی دولت و ملت قرار گرفته اند. در قوانین مجازات جمهوری اسلامی در مورد مردان و زنان همجنسگرا چاپ سال 71 در فصل 1 و 2 حد لواط (هم جنس گرائی مردان) در بار اول مرگ و حد مساحقه ( هم جنس بازی زنان ) در بار چهارم، مرگ است.
ماده 131‌- هر‌گاه مساحقه سه بار تکرار شود و بعد از هر بار حد جاری گردد در مرتبه ‌چهارم حد آن قتل است‌. (قانون مجازات اسلامی )
همین قوانین را با حقوق زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی مقایسه کنید و ببینید چه تشابهاتی به دست می آورید.
در دیه اسلامی، ‌زن حقی معادل نصف مرد دارد. به همین روال در قوانین خانواده و ارث و در ادای شهادت در محکمه، فرودستی زنان تثبیت شده است و به سبب ضعف عقل و ناتوانی تشخیص، آنان در قضاوت و حکومت برابر با رجال نیستند. ولی در مجازات بربرانه سنگسار به اتهام زنا، مرد تا سینه در خاک حبس می‌شود و زن تا به گلو، که امکان خلاص کردن خود و ابطال مجازات به حداقل برسد، چرا که تن زن مکان بروز شهوانیتی‌ست که ابزار شیطان است. قانون اسلامی‌ برای سرکوب شیطان و هدایت جامعه در مسیر عفاف و تقوی، ازدواج را محل حلالیت شهوات قرار داده و هر گونه رابطه جسمانی خارج از آن را ممنوع می‌کند. در این قانون، چند همسری و ازدواج موقت که راه حلال تمتع را بر مردان می‌گشاید و مجازات‌های سخت که راه خروج زنان از جاده ی عفاف را سد می‌کند، تکمیل کننده ی یک دیگرند. کنترل تن زنان، کلید حفظ نظم است. حجاب اسلامی ‌نماد نظم سلطه ‌پرور و مردسالاری است که از طریق قانون مشروعیت می‌یابد و در تمامی ‌عرصه‌ها اعمال می‌گردد و تبلیغ و ترویج می‌شود. قوانینی که در آن زنان ضعیفه و نصف مرد قلمداد می‌شوند، آداب و رسوم سنتی مردسالاری را قوت می‌بخشد. طبق قانون، اجازه مرد برای اشتغال زن و سفر کردن او ضروری است. زنان حق آواز خواندن و رقصیدن در مجامع مختلط را ندارند. شرکت آنان در مسابقات ورزشی مختلط فقط در رشته‌هائی چون تیراندازی و اسب ‌سواری و اسکی مجاز است که در آن، نوع لباس، فرم‌های زنانه بدن را مخفی می‌کند و یا شطرنج و مسابقه معلولین که تن در آن حرکتی محدود دارد.
مشاهده می کنید که فرهنگ واپسگرای این حکومت با مردم خویش چگونه رفتار می کند. در حالیکه ما شاهدیم که جوامع پیشرفته امروزی نه تنها دگرباش بودن را به رسمیت می شناسند بلکه امروزه صحبت از به رسمیت شناختن ازدواج آنها با هم است. برخی از ایرانی ها به ناحق خود را برتر از اعراب می دانند، در حالیکه برخی جوامع عربی در این سه دهه ای که ما گرفتار گفتگو با روحانیون راست و چپ، اقتدارگرا و اصلاح طلب هستیم، تا حدی پیش رفته اند که کتابی چون “خانه یعقوبیان” در رابطه با همجنسگرایی به یکی از پرفروش ترین کتاب ها تبدیل شده و فیلمی که کارگردانی مصری بر مبنای این کتاب کارگردانی کرده است، سرگرم درو جوایز جشنواره های بین المللی است.
در رابطه با اقوام و ملیت های ایرانی و اقلیت های مذهبی نیز وضع بر همین منوال است. حقوق آنها همچون زنان و دگرباشان جنسی پایمال می شود. آنها نمی توانند به زبان مادری خود آموزش ببینند و در مدارس مجبورند گویش فارسی داشته باشند. درارگان های مرکزی پارلمانی و دولتی از حقوق برابر برخوردار نیستند. ازمنابع طبیعی کشور سهم یکسان ندارند و... اقلیت های مذهبی نیز در ایران به شدید ترین شکل سرکوب شده اند و از هیچ حقوق انسانی و برابری برخوردار نیستند. ........

عزیزم به خواست خودشون دنبال درمان نمیرن!!!! بلکه محدودیت هاى عرفى و شرعى وادارشون میکنه اما در قالب پیشنهاد!!!!!!

""اما این انتخاب خودشون برای لذت بیشتر است که همجنسگرا می شوند ."""

اینو نباید نادیده بگیرى که همونجور که ارتباط ما با غیر همجنس و پارتنر مون فقط به س ک س محدود نمیشه و فراتر از این میره در مورد اینها هم همین صدق میکنه

"توانمند ساختن هم ج ن س گرایان و به رسمیت شناختن حقوق آنها جز تضعیف تفکرات کهنه ضرر دیگری ندارد."

مری جان من سعی در اثبات بد یا خوب بودن اینجور افراد ندارم عزیزم ، خیلی خوبه که گروههای مذهبی کمکشون می کنند که درمان بشوند و در اینکه این افرادد دچار بیماریهای روحی روانی هستند و نیاز به درمان دارند شکی ندارم مثل افرادی که به همسرانشون خیانت می کنند اونها هم بیمار هستند اما همونطور که گفتم من حامی کسانی هستم که به ارزشهای انسانی بها میدهند و به پیشرفتش کمک می کنند .
نظرت را برای سوالم که در بالا دوباره پرسیدم دوست دارم بدونم ، به نظرت اگر همجنسگرائی تعریف شده و قابل حمایت و احترام است آیا روابط محارم هم درسته ؟ یعنی ارتباط خواهر و برادر که دو آدم بالغ هستند نیز طبق این طرز فکر لیبرال شما باید جائی داشته باشه دیگه ؟ و اگر نه این یک محدودیت اخلاقی است یا دینی؟ و فکر می کنی این اندیشه لیبرال تا کجا ادامه پیدا می کنه ؟ فکر می کنی چیزی از بشریت باقی خواهد ماند؟

الان دیگه برم بخوابم که دیر وقته ، صبح میام صحبت می کنیم ، روز خوش :*

راستش فرى جون میترسم که اون چیزى که باید از حرفم برداشت بشه با واقعیتش خیلى متفاوت باشه چون سو تفاهم در این بحث ها زیاد پیش میاد اما تا جایى که اینجا جاش باشه توضیح میدم برات

قبل از اینکه برم سراغ چیزى که پرسیدى بگم که هم جن س گرایان بیمار نسیتن که برن دنبال درمان اگر تعدادى از انها این کار رو انجام میدن به این دلیله که میخوان به آزادى که ازشون سلب شده دست پیدا کنن و در واقع جامعه و تابو ها اونها رو" مجبور" میکنه که به قالب دیگرى وارد بشن که خو دشون "راضى" نیستن و این تابو ها فقط هم مخصوص ایران نیست
تو تاپیک قبلى گفتى که ما باید حرکت رو به جلو کینم نه رو به انحطاط .. میگى که چیزى که قبلا ضد ارزش بود الان پذیرفته شده .. یعنى این که در طول تاریخ همون زمان که دین و دین مدارى در اوج قرار داشت که اسپانیایى ها آنها رو طعمه سگها میکردن یا پرتغالیها که اونها رو میسوزوندن یا در آلمان که با مثلث صورتى بر روى لباس ها شون باید در جامعه ظاهر میشدن تا منزوى و جدا از بافت جامعه شناخته بشن و و و ... این مسیر رو دنبال کن که همش داره از شدت رفتار با اینها کاسته میشه تاااااا اینکه در دنیاى معاصر حقوقى براشون متصور بشه حق زندگى و فعالیت به موازات بقیه مردم بهشون داده بشه ، انحطاط تعبیر میشه؟؟
اینو بدون که اجبار براى تغییر هم که بهش میگیم " درمان" زیاد فرقى با این همه ستمى که بهشون شده نداره ......



و اما این مساله اى که مطرح کردى در عین سادگى پیچیدگى داره


اول از هم بگم که این عقیده شخص منه و ممکنه تمام کسانى که من ازشون دفاع میکنم یا حرفى در موردشون میزنم با من اختلاف نظر داشته باشن

..در طرز فکرى که من مطرح کردم انسان تا جایى پیش میره که حقى از کسى ضایع نشه یعنى در واقع ملاک قانون و حوزه اختیار آدمها باید این باشه " احترام به حقوق دیگران" ..
من معتقد به یه اخلاق واحد که بر کل جامعه حاکم هست نیستم ..بلکه به این قانون اعتقاد دارم ..
یعنى من اخلاق فردى خودم رو دارم و طبق اون چیزى رو نمیپذیرم اما دیگرى طبق اخلاق خودش اون رو انتخاب میکنه .. اینجاس که پاى این قانون میاد وسط آیا عمل اون فرد حقى از دیگرى میگیره؟؟؟ اگر نه با وجودى که من براى خودم اون کار رو درست نمیدونم فرد حق داره و ازاده که انجامش بده.. حالا هر نوع ارتباطى که در اون کسى متضرر نمیشه و در واقع شکل ""تحمیل"" نداره با وجود اختلاف سلیقه من با اون فرد میتونه وجود داشته باشه.. ببین دقیقا مثل اینه که من رنگى رو دوست نداشته باشم نمیتونم اینو به همه تعمیم بدم

اعتقاد من اینه که هیچ چیز واحدى وجود نداره که بشه اون رو ملاک سنجش اعمال قرار داد جزززززززز "حقوق انسان"

در این طرز فکر بر سر بشریت چى میاد به نظر تو؟؟؟

جه خوبه که دوباره اینجا رونق گرفته از همگی شما ممنون میخونم و استفاده میکنم

موفق باشید

سلام
چه دیر رسیدم من...
انقدر سرچ کردم که چشمام دیگه باز نمی شه فردا صبح می آم نوشته هاتونو کامل می خونم...


ماریلا جون چقدر هر چی نوشتی مخصوصا از فلسفه دین
شبیه اون چیزهایی بود که شاید من می نوشتم...


فقط یه چیز مستندی بگم کاری که ایران با ترانس ها می کنه وحشتناکه ... مثلا پسری که دوست داره در نقش یه دختر باشه ... تشویق یا در واقع مجبورش می کنه که تغییر جنسیت بده... اکثرشون زندگی خیلی دردناکی پیدا می کنن. من از نزدیک دیدمشون..

فیری عزیز بهتره در تبادل نظرات حکم برای اعتقادات همدیگر صادر نکینم ، اینکه من هم مثل بقیه که بر طبق آمارگیری شما تعدادشون هم "خیلی ها" هست با اسلام مشکل دارم و شما نمیتونید و در حدی نیستید که نظر من رو عوض کنید و برای تایید صحبتهاتون گفته ای از انیشتین رو میارید کار درستی نیست ،من با هیچ اعتقاد ، دین ، نگرش ، فرقه و... مشکل ندارم ،اگر هم مثالی از اسلام زدم دلیل بر اینه که با این دین به دلیل زندگی در یک کشور مسلمان آشناتر هستم ، ما اینجا هر کدوم نظرات خودمون رو در مورد بعضی مسایل اعتقادی میگیم و اصلا نه قرار هست کسی رو محکوم کنیم و نه نظر کسی رو عوض کنیم ،هر کس اعتقادات خودشو داره و به قول پاپاگینا این یعنی دموکراسی ، بیایید تبادل افکار داشته باشیم نه تهاجم به افکار !

در اینکه در طول تاریخ بشریت پیشرفت های زیادی به تدریج در افکار ، طرز زندگی ، ظاهر ، اعتقادات ، نیازها و به طور کلی تمامی ابعاد زندگی بشری به وجود آمده شکی نیست ، این از بدیهیات هست و این تغییرات رو در مقایسه امسال و سال گذشته هم به وضوح میتوان دید چه برسه به 1400 سال پیش تا الان

در دنیا قوانینی هستند که قوانین طبیعی نامیده میشن ، مثلا شتاب گرانش زمین از ازل 8/9 بوده ، الان هم همین طوره و تا 1000 سال دیگه هم همینه ، سرعت چرخش زمین ، طول شبانه روز ، قوانین فیزیکی و ریاضی و شیمی و....

ولی در قوانین حقوقی و اجتماعی ، در ملاکهای ارزش گذاری و معیارهای خوب و بد زندگی در هر دوره و شاید به جرات بتونیم بگیم در هر سال یک سری قوانین جدید می اد و یک سری قوانین از رده خارج میشن ، این قوانین برحسب نیاز های بشر در برهه زمانی و مکانیش تغییر میکنه ، حالا اگر بخواهیم ملاک این ارزش گذاری ها رو بر پایه دین بذاریم و بر طبق اون قوانین رو تدوین کنیم مشکلاتی به وجود میاد ، مثال فیری رو دنبال میکنیم ، کاملا مشخصه که شرافت انسانی هیچ گاه حداقل سن ازدواج 9 سال رو برای یک دختر نمی پسنده ولی اگر همین قانون به صورت حقوقی پذیرفته بشه حتما کسانی هستند که ازش سواستفاده میکنند ، این مساله در کتاب قران تایید شده ، کتاب آسمانی رو که دیگه نمیشه بر حسب زمان و مکان قسمتیش رو کنار گذاشت و قسمتیش رو قبول کرد ،کشوری که قوانینش بر پایه دین و کتاب دینی نوشته میشه وقتی در کتاب آسمانیش این قضیه تایید شده یا باید در هنگام تدوین قانون کتاب کنار گذاشته بشه و بر طبق نیازها و توقعات اجتماع مدون بشه یا اینکه کتاب رو بذارن جلوشون و عینش رو در قوانین حقوقی بیارن که البته این کار حداقل در جمهوری اسلامی به نحو احسن انجام شده مثل قوانین ارث ، قوانین خانواده ، حقوق زن در خانواده ، قوانین قضاوت ، قوانین ازدواج ، قوانین حضانت فرزند و...

کاملا با صحبت فیری موافقم که قوانین چند همسری ، ازدواج در سن پایین و غیره ناشی از نداشتن فرهنگ غنی ناشی میشه و همیشه افرادی هستند که از قوانین به نفع خودشون سواستفاده میکنند ولی به نظر شما قانون نباید جوری تدوین بشه که راه رو بر سواستفاده های احتمالی افراد سودجو و منفعت طلب ببنده ، این یکی از ایراداتی هست که بر قوانین حقوقی که بر پایه دین بنا شده میره . قوانین دینی قابل تغییر نیستند فیری جان ، رد کردن و تغییر اونها به معنای رد کردن و تغییر اصل قضیه یعنی کتاب هست !

فیری جان در خصوص دیدگاه من در مورد حج برات نوشتم که

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه


فکر کنم این کاملا منظور من رو رسوند ، اگر نه که با کمال میل دلایلم رومینویسم ، اون کتاب رو هم حتما میخونم ، مطالبی رو هم که در مورد دیدگاه نیچه گذاشته بودی خواهم خوند

فیری عزیز این سوال تو کاملاصحبتهای من و به قول خودت همفکرانم رو تایید میکنه ، ازدواج با محارم یک مورد غیراخلاقی هست چه دین اونو نهی کرده باشه چه نکرده باشه و کسی که با اخلاق باشه نه بر طبق دستور دین که بر طبق معیارهای اخلاقیش انجامش نمیده ، زشتی زشتی هست ، چه ازدواج با محارم باشه ، چه خیانت به همسر باشه ، چه خوردن حق و حقوق زنی باشه که سالها به پات پیر شده ، چه مورد فرزند باشه که از نظر انسانی حضانتش با مادر هست ، و..و...و....و... حتی اگر دین مفری براش گذاشته باشه تا انجامش بده بهش تن نمیده چون غیراخلاقی هست .

و اما همجنسگرایان

از نظر من همجنسگرایان بیمار نیستند که بخواهند درمان بشن ، اونها انسانهایی هستند دارای تمایلاتی از نظر اجتماع غیر معمول و در این مورد کاملا با صحبتهای ماریلا موافقم ، درست مثل ما که تمایل به غیر همجنس داریم اونها گرایش به همجنس دارند و حق دارند که در چهارچوب قوانین اجتماعی دارای حق و حقوق باشند ، اونها نه مجرم هستند و نه بیمار ، اونها مستحق این همه زجر و محکومیت های سنگین اعدام وشلاق و زندان و... نیستند ، من یکی دوبار با این آدمها برخورد داشتم (البته نه در ایران چون به قول مستر پرزیدنت ما در ایران همجنسباز!!! نداریم ) ، آدمهای بسیار قانونمند و محترمی هستند ، فعالیتهای اجتماعی نرمالی دارند ، استاد دانشگاه هستند ، بازرگان هستند ، کارمند هستند ،هنرمند هستند، اهل مطالعه و بحث و تبادل نظر هستند (اگر چه اعتراف میکنم اولین بار به خاطر تربیت و فرهنگی که داریم من باهاشون راحت نبودم و یه جورایی سعی میکردم ازشون فاصله داشته باشم ،تصور میکردم اونها آدمهایی هستند با بیماری روانی خطرناک و آلوده ای که آلودگی حتی تا روی لباسهاشون هم هست ، باهاشون دست نمیدادم و روبوسی نمیکردم ، اشتباه میکردم)

اخلاق میتونه جامعه رو به سوی سعادت و آرامش پایدار ببره و انسانها آزاد هستند که با رعایت حقوق دیگران روش زندگی ، علایق ، سلایق و نحوه نگرش خودشون رو به دنیا انتخاب کنند و این رعایت حقوق میسر نمیشه جززززززززززز در سایه تدوین قوانین حقوقی بر پایه حقوق انسانی مبتنی بر اخلاق