2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173601 بازدید | 2695 پست
مسیحا جون پرنده خارزار فیلم هست من دیدم و فکر کنم تو آرشیو فیلمهام هم دارمش ضمنا کتابش رو هم سالها پیش خوندم اما فیلمی طولانی هم هست نمیدونم شاید سریالش هم ساخته شده باشه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


باز که رفتیم صفحه دوم !!!!! بابا بجنبین...اون وقت افسوس میخوریم که چرا امثال شیرین عبادی و کدکنی از ایران میرن و چرا امثال ابراهیمی و مصدق میمیرن !!!!

پاپاگینا کجایی؟ بیا موضوع بده دوست من .
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
مسیحا جون ، اگه فعال بشیم چی میشه؟ بر میگردن؟ عبادی که به خونش تشنه ان.شیر زنی که قید دیدن وطن رو

زده و سرسختانه از حقوق قانونی مردم و زنان جامعه اش دفاع میکنه و بعضی از همین زنان با چشمای بسته

کورکورانه فقط به دهن مرادهای بی فکرشون نگاه میکنن و به خونش تشنه ان؟

مسیحا جون،متاسفانه همونطور که گفتم داریم از اندیشمندان تهی میشیم و این فاجعه ست.

نمونه ی ساده اش اینه که میدونی چند متخصص حاذق که عضو هیئت علمی دانشگاه هم هستن میشناسم

که این اواخر سرسختانه به فکر رفتن افتادن؟ و این به قول همسرم فقط "فرار مغزها" نیست و "فرار ژن ها "

هم هست چرا که آدمهای باهوش معمولا نسلهای بعدیشون هم باهوشن و همه ی اینها دارن میرن.

میبینی که .در عوض کسی به عنوان وزیز علوم معرفی میشه که بازهم مدرکش زیر سواله و علت انتخابش همکاری

در پروژه ی ملعون (اولش ک و آخرش ا) بوده .معلومه که از قبل بهش وعده داده شده بود.

مسیحا جون همیشه یاد این شعر زیبای اخوان عزیز میوفتم:

"من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که میبینم بدآهنگ است

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟"

راستش من از آن " ریشه در خاک" های اساسی بودم.اما الان.......

رفتن یا ماندن .مسئله این است....

در مورد موضوع کسی فیلم زد " z " رو دیده؟

2805
من دیدم مسیحا جون کتابش رو هم خواندم عزیزم/ماری جون اونی هم که شما دیدین همون سریالش هست که طولانیهههههههه /فیلم جالبیه البته چون طولانیه باید سر فرصت دید
درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن با ماهیانی ست که
فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!
پاپا گینا این فیلمZ قدیمی نیست نمیدونم درست میگم یانه اما یادم سالهای اول انقلاب فیلمی تحت همین عنوان دیدم که اون هم داستانی در مورد یک جنبش یا خیزش عده ای از مردم فکر کنم در اروپای شرقی بود ......


اگر هم اشتباه کردم ببخشید ..... خیلی دوست دارم شما هم درمورد داستانش کمی توضیح بدی البته اگه دوست داری........
پاپاگینا ؟>؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
اصلا ازت انتظار گفتن این جمله رو نداشتم :


(((مسیحا جون ، اگه فعال بشیم چی میشه؟ بر میگردن؟ )))


یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟ اینا همه تلاششون اینه که نذارن ما با هم باشیم ... ندارن ما مستقل فکر کنیم ...ندارن ما دوستانه با هم گفتمان کنیم !!!!
حالا که دوستی مثل تو ,اومده یه همچین فضایی رو ایجاد کرده چرا ازش استفاده نکنیم ؟ چرا بذاریم تایپیک های خواهر شوهر و جادو و آرایشگاه اولویت داشته باشه به این گفتمان ها...حتی اگر منبع علمی نداشته باشه
خوشحال بودم از اینکه بلاخره آدم هایی پیدا کردم که به چیزهایی غیر از روزمرگی فکر میکنند
خوشحال بودم که هنوز زنهایی هستند که با نگاه تازه مطالعه میکنند و فیلم میبینند
از اینکه مادرانی رو دیدم که در ایام بارداری غیر از سکس و اسپرم و تخمک و .... حرفهای دیگری هم برای گفتن دارند



اینا منتظرن تا ما وا بدیم ... چرا بذاریم به هدفشون برسن؟؟؟؟

ضمنا من z رو ندیدم
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
شاید نظرات ما علمی نباشه ... ممکنه خیلیهاشون اشتباه باشه ... اما مهم اینه که ما رو به فکر کردن وا میداره و همینه که قشنگه.
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
مسیحا جون برای من جمله ی شما ابهام داشت شما گفتی "بابا بجنبین...اون وقت افسوس میخوریم که چرا امثال شیرین عبادی و کدکنی از ایران میرن ..."چیزی که باعث میشه اندیشمندان و بزرگان و نخبگانمون از ایران برن همه ی ما خیلی برامون روشنه که چه چیزائیه.
برای من،همیشه بحث های فرهنگی هنری جالب بوده و بخاطر همین این تاپیک رو باز کردم .و اگر تنها بودم مطمئنا ادامه نمی دادم.
چند بار پیش اومده بود که با آدمهایی که می دونستم به هیچ وجه امکان نداره از ارتجاع و تعصباتشون دست بکشن تو جاهای دیگه بحث کردم و دوستای خوبم بهم میگفتن چه حوصله ای داری.ولشون کن .اینا افکارشون مال عهد دقیانوسه و انقدر شستشوی مغزی شدن که برنمیگردن.
اما میدونی یکی از علتهایی که این کار رو میکردم چی بود؟ پیدا کردن همفکر و دوست خوب که اتفاقا همینطور هم شد.خواننده های خاموشی که همفکر هم بودیم و بعد با هم نزدیک تر شدیم.

اگر دوستان خوبی مثل شماها در این سایت نداشتم اینجا برام تکراری و کسل کننده بود و شاید به ندرت به این سایت میومدم.

این تاپیک رو دوست دارم و مایلم به ادامه دادن.میدونم که منظورت از اتحادی که مطرح کردی چیه .و تغییر اتی که از این اتحاد ناشی میشه و منجر به برگشتن از دست داده هامون میشه.

اما سالهاو شاید قرنها طول بکشه. چرا که متاسفانه کسانی که نمیخوان ماها چیزهای خوب رو داشته باشیم از راهی وارد شدن که راحت میتونن بکشن و خشونت کنن.همه میدونیم اون راه چیه؟ و متاسفانه نه تنها دیکتاتوری ریشه دارتر شده بلکه یک نوع فجیع از اون داره شکل میگیره. نوع نظامیش که بدترینه.واقعا بدترینه.

برای وطنم نگرانم.برای مردممون نگرانم.برای ریشه هامون نگرانم.برای عشق نگرانم.

ماری جون درسته.اگه اشکال نداره بعد ماجرای فیلم رو توضیح میدم.الان چشمام خسته شده ومیرم بخوابم.

فقط اینو بگم که ماه پیش بعد مدتها دوباره این فیلم رو دیدم و با تمام وجود احساسش کردم.چون عین الان ما بود.بعد

میام و درباره ش میگم.
سلام دوستان خوبم
از شفیعی کدکنی نوشتین و از رفتنها و...از کورسوی اتحاد!!
یاد این شعر افتادم که به تازگی از شفیعی کدکنی خوندم:



ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ها
(در جعبه‌های خاک)
یک روز می‌توانست
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک

فیلم زد و موسیقی آن برای بسیاری از ایرانیان فیلمی نوستالژیک است وخاطره روزهای انقلاب را در ذهن آنان زنده می‌کند چرا که نمایش این فیلم سال‌ها در ایران ممنوع بود و تنها به خاطر باز شدن فضای سیاسی ایران در آستانه انقلاب اجازه نمایش گرفت و پس از آن بارها اکران شد.
زد ساخته کوستاگاوراس فیلمساز یونانی الاصل و موسیقی آن نیز ساخته میکیس تئودوراکیس آهنگساز بزرگ یونانی و سازنده موسیقی فیلم‌های حکومت نظامی و زوربای یونانی است. زد(Z) در زبان یونانی او زنده است معنی می‌دهد و اشاره به قتل گریگوری لمبراکیس نماینده چپ‌گرای پارلمان یونان دارد که در ???? به دست نیروهای راست‌گرا در یونان صورت گرفت.

5h6f9z7hsnd7gbiztbjl.jpg


حادثه‌ای که پیامدهای خونینی در این کشور داشت و منجر به کودتای نظامیان و روی کار آمدن حکومت سرهنگ‌ها در یونان و دیکتاتوری هفت ساله آنان شد. فیلم زد که در سال ???? ساخته شد یک تریلر سیاسی و درامی پرقدرت درباره این دوره تاریخی است و ماجرای ترور سازماندهی شده لمبراکیس و حوادث بعدی آن را پی می‌گیرد.
گاوراس در زد هوشیاری و تعهد سیاسی روشنفکران اروپائی را با سبک فیلم های تریلر آمریکائی درهم می‌آمیزد که نتیجه آن فیلمی تکان‌دهنده و افشاگرانه است. فیلمی که به بررسی رابطه قدرت و فساد سیاسی می‌پردازد. اگرچه ضعف‌های آن نیز آشکار و آزاردهنده است از جمله تقسیم بندی‌های کلیشه‌ای آدم‌ها به دو دسته خوب و بد و شعاری بودن بیش از حد لحن فیلم. اینکه همه فاشیست‌ها و نظامیان، چاق، کچل، زشت و بد جنس‌اند و کمونیست‌ها، شیک، جذاب، عاطفی و دوست داشتنی‌اند. به علاوه استفاده بیش از حد گاوراس از زوم‌های سریع اگرچه حس مستند بودن فیلم را تقویت می‌کند ولی تکرار آن آزاردهنده است.
گاوراس فیلم را در الجزایر و با سرمایه فرانسوی ساخته اما ارجاعات زیادی در فیلم وجود دارد که آن را به یونان و حوادث خونین این کشور مرتبط می‌سازد. با اینکه نامی از یونان برده نمی‌شود اما یونیفورم نظامیان یونانی است، نام بسیاری از کاراکترها نیز یونانی است و موسیقی فیلم که ساخته تئودوراکیس است بیش از هر چیز بر یونانی بودن آن تاکید دارد. به علاوه آوردن این جمله در تیتراژ آغاز فیلم مبنی بر اینکه شباهت ماجراها و شخصیت‌های این فیلم به رویدادها و آدم‌های واقعی عمدی است، تاکید مشخصی است بر ارتباط فیلم با واقعیت تاریخی سرزمین یونان. یونانی که روزگاری مهد آزادی و دمکراسی بود و بعد گرفتار دیکتاتوری و فاشیسم شد و فیلم زد مکانیسم این سیستم فاشیستی را در سرکوب مخالفان سیاسی اش به خوبی نشان می دهد. در واقع گاوراس با دراماتیزه کردن حوادث و رویدادهای واقعی و تاریخی یونان و نام نبردن از این کشور به فیلم جنبه‌ای فراملی و جهانی داده که قابل تعمیم به موقعیت بسیاری از کشورهای غیر دمکراتیک و دیکتاتوری است. به همین دلیل واسیلی واسیلی کوس نویسنده رمان زد که فیلم بر اساس آن ساخته شده، در جایی گفته است که آدم‌های بسیاری از سرزمین های مختلف به او گفته‌اند که داستان زد به موقعیت کشور آنها شبیه است و آنها با آدم‌ها و رویدادهای آن همذات پنداری می‌کنند.
موسیقی فیلم زد ترکیبی از قطعات آوازی و ارکسترال است که بر روی دو محور تراژدی و حماسه بنا شده. حماسه مبارزه علیه دیکتاتوری و فاشیسم و تراژدی مرگ قهرمان آن یعنی گریگوری لمبراکیس. به علاوه تاثیر موسیقی فولکلوریک سرزمین یونان بر موسیقی این فیلم آشکار است و این یکی از ویژگی‌های اصلی آثار تئودوراکیس است. تئودوراکیس که خود رهبر و یکی از بنیان‌گذاران جنبش جوانان لمبراکیس بود که پس از ترور لمبراکیس در یونان تاسیس شد و ارتباط حسی و عقیدتی تنگاتنگی با موضوع فیلم و کاراکتر اصلی آن داشت، تمام تجربه عاطفی و شخصی‌اش را در موسیقی این فیلم به کار بست.
به گفته تئودوراکیس وقتی گاوراس این فیلم را می‌ساخت او در تبعید در زاتونا بود و گاوراس نتوانست فیلمنامه فیلم را به دست او برساند. بنابراین تئودوراکیس بر اساس موضوع و تم فیلم، قطعاتی نوشت که گاوراس و تهیه کننده فرانسوی فیلم از میان این قطعات، تعدادی را بر اساس فضا و حال و هوای فیلم برگزیدند. هنگامی که تئودوراکیس بعد از آزادی از زندان و تبعید در ???? فیلم را به همراه گاوراس و ایو مونتان در پاریس بر روی صحنه دید، به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفت و سلیقه گاوراس را در انتخاب این قطعات ستود
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز