خسته شدم از زندگی

یکو نیم ولی بازم سعی میکنم سرگرمش کنم میفرستمش پی نخود سیاه وقتی کار دارم اسباب بازی میریزم جلوش یا مجبورا گوشی بهش میدم حموم ک اصلا تنها نرفتم از موقع دنیا اومده فقط گاهی نصفه شب ک خوابه قایمکی میرم 😃

اول از همه نباید به چشم دشمنی ب بچه نگاه کرد دوم هم باید سعی کنیم یه کار هایی رو از مرد خونه کمک بگیریم تا بتونیم وقت کنیم برا خودمون هم وقت بزاریم بیشتر این عصبانیت از این میاد ک کسی حتی شوهرمون کمک حالمون نیست من شوهرم میاد کلا دیگ میگم بچه رو ببر بگردون بیرون یکم سرگرمش کن دلش برات تنگ شده تا ببره و یکم راحت شم

خب شما باید تحت درمان باشی 

من ب خاطر ی سری مشکلات ... واقعا پرخاشگر شده بودم...ازکاه کوه میساختم... خودم متوجه شده بودم چقدر غیرقابل تحمل بودم 😐

ب خاطر میگرنم متخصص مغزواعصاب رفتم ...ازم نوارمغز گرفت  ..گفت حالت خیلی خرابه ..گفت.قبل میگرن باید افسردگیت درمان شه 😅

روانشناسم رفتم 

البته دوره درمانم خیلی وقت نیس شروع شده .. 

ولی تنها کسی که میتونه ب تو کمک کنه تنها خودتی 

الان ی وقتایی بچه رو دست خانواده همسرم میسپارم

سعی میکنم ی وقتایی خالی باشم

کلا روابطم با بچم بهتر شده ... بیشتر بازی میکنم ...

ولی در کل خیلی چسبه 

میگه مامان دستشویی هم نرو 😐😅😅

حق داری خسته بشی همه ی مادرا تجربه می کنند این روزا رو اما تا چشم بهم بزنی بزرگ میشن

سعی کن از همین سن چسبونکی لذت ببری،یادت باشه خیلی از خانومها حسرت مادری و همین دردسرها رو میخورن

یه وقتایی بگو همسرت مراقبش باشن،برو تو اتاق استراحت کن.

خانه ی بازی ببر

ببر پارک نزدیک خونه تون تا انرژیش تخلیه بشه

رنگ انگشتی بده دستش تو حمام سرگرم بشه.

بازی فکری مناسب سنش

صبح زودتر بیدارشو و برای خودت وقت بذار.