من که مادرشوهرم اول میاد به من زنگ میزنه از من میپرسه بعد از شوهرم که بببینه من راست گقتم همه رو یا نه همشون همینن یه جوری از زیر زبون شوهرم حرف میکشه پرش میکنه که الهی خدا ازش نگذره زندگیمو با این کاراش بهم میریزه هی
با اجازه مدیر اینجا دیگه باید خام خام خوردش
چرا حق داری گلم خدا نگذره ازشون که دل یه مادر رو که همین جور ناراحت غمگین هست میشکنن ایشالله بچت هر چه زوتر اوکی بشه همه چیش تا چشاشون کور بشه من کوچیک بودم دو ساله بودم جوری گه مامانم میگه گربه پریده جلوم ترسیدم دیگه حرف نزدم به مامانم هی میگفتن بچت لاله چرا حرف نمیزنه مامانم هنوز تعریف میکنه گریه میکنه ولی خب با چتد بار دکتر این چیزا خوب شدم الان همون دختر لال که میگفتن عمه کل خاندان پدری رو شسته گذاشته کنار دل مامانم خنک شده 😉غصهنخور ایشالله به حق امام حسین تو همین روزای عزیز مشکلت حل بشه نذر کن برا سال دیگه اربعین همه چی درست میشه
من کاری ب همسرت ندارم فوقش با چند بار صحبت کردن یا بحث دیگه کمتر حرف میبره
ولی خودتم بیش از اندازه حساسی
مادر شوهرت نباشه یکی دیگه
فردا بچه ات بزرگ شد تو مدرسه
تو اطرافیان
رو خودتم کار کن
این مسئله اینکه بهت گفته داروشو دادی چند وقته تو ذهنت داره باهات بازی بازی میکنه اینجوری که خودتو داغون میکنی
یه موقع از یه دید دیگه ب مسئله نگاه کن تا حداقل خودت اروم بشی
