نمیدونم ولی فکنم رویای صادقانه باشه من اون زمان سعید منو میخواست ـحالا من ازدواج کردم یک فرزند دارم خودم ۲۴
شش سال ب سختی صبوری کردم اما زدفم درست نشد ولی پسر خالم شناخت کافی از همسرم داشت و همیشه خاله ام ب من میگ من از شوهرت یدم میاد
خیلی وقت پیش مامان رفته بود شهرستان خالم گفته بود سعید ..... میخاد و چشمش ونبالشه در کل سعید پسر آقایه کاری و زرنگ و خونه دار ماشین
ولی چون طلاق نگرفتم فکری خاصی ندارم بهش چون یکما پیش ب خاطر یک مشکل از زندگیم اونم اومده بود و روم سیاه شد ککنارش😑😑 (نمیدونم همش نگاهم میکرد چون من گریه کردم اونم هی نگاه بعد نمیدونم دیگ شوار پارچه ای پیرهن مشکی عاشق تیپ ش شدم )دیگه چون خوشم نمیاد و خوشی ندارم ک دل بدم ب کسی و خلاصه هنش میاد تووخوابم دوست ندارم اصلا واصلا 🙌🙌🙌