2777
2789
دیدم ولی متوجه نشدم چجوریه

ببین عزیزم من خودم اینجوری خودم تا چهل روز زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام خوندم بینش حرف نمیزدم اگه مجبور بودم حرف بزنم دوباره از اول میخوندم به کسی هم نمیگفتم که دارم زیارت عاشورا برای حاجتم میخونم و سعی میکردم گناه نکنم و مطمئن بودم اگه به مصلحتم باشه خدا حاجتمو میده اصلا شک نمیکردم

من نمازشو نمیخوندم اگه شما بخوایی میتونی بخونی صدقه هم برای امام زمان یادت نره 

ببین عزیزم من خودم اینجوری خودم تا چهل روز زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام خوندم بینش حرف نمیزدم اگ ...

چرا خوب نمیخوندین نمازشو..نماز که داره عزیزم؟ قطعا بخاطر اعتمادتون حاجت روا شدین التماس دعا‌‌..دلم خیلی گرفته

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من گرفتم اما هنوز چهل روز نشده فقط دعام کن حاجت محالم رو بگیرم میام اینجا واعلام میکنم که گرفتم .شما ...

گرفتی منو حتمن تگ کن تو پستت

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
خواهر عزیزم من بخدا آلزایمر دارم ۱۶ این ماه تموم میشه باز خودت بیا وازم بپرس .اگه یادم باشه حتما تگ ...

باشه عزیزم ذخیره کردم میشع بیای تاپیک اخرم😢

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
اگه درست انجام بشه ردخور نداره دو سه بار ازش حاجت گرفتم

عزیزم روزای چندم حاجت گرفتین؟خواب هم دیدین؟

به آرزوهایم قول رسیدن دادم❤️🌱به دوتا از حاجت هام رسیدم😍مدیون آقا جانم امام حسین هستم🥺❤️میدونم به زودی میام و از براورده شدن حاجت های مهمم توسط امام حسین جانم براتون میگم😍❤️
دیدم ولی متوجه نشدم چجوریه


اول ۱۰۰ تا الله اکبر

دوم یک سلام و یک لعن

سوم از اول زیارت عاشورا تا اول لعن

چهارم دو رکعت نماز هدیه به امام حسین

پنجم ۱۰۰ الله اکبر

ششم از اول زیارت عاشورا همراه با صد لعن و صد سلام تا آخر سجده

هفتم دو رکعت نماز زیارت امام حسین

صدقه هر روزه و دعادر راس حوایجت برای فرج و سلامتی امام زمان یادت نره.التماس دعا🌹

به آرزوهایم قول رسیدن دادم❤️🌱به دوتا از حاجت هام رسیدم😍مدیون آقا جانم امام حسین هستم🥺❤️میدونم به زودی میام و از براورده شدن حاجت های مهمم توسط امام حسین جانم براتون میگم😍❤️
هر دفعه یه موقع از چله اوایل وسط بعد چله  خوابم برای یکی دوتاش دیدم و فهمیدم که حاجتمو گرفتم

آهان...ممنونم💋

به آرزوهایم قول رسیدن دادم❤️🌱به دوتا از حاجت هام رسیدم😍مدیون آقا جانم امام حسین هستم🥺❤️میدونم به زودی میام و از براورده شدن حاجت های مهمم توسط امام حسین جانم براتون میگم😍❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز