|
مشاهده متن کامل بحث +
636394 بازدید
|
183794 پست
@marneyyyyyy
@violet_d
@army_cute
@army_kdramer
اگه کسی جا موند بتگید
شوگولیو یادم رففف
هیتر . توهین: گزارش زدن توسط کل گروه
من نمیخوام مشکلاتمو حل کنی نمیخوام ناراحتی هامو باهات شریک شم خودم از پسشون برمیام ولی تو فقط اون آغوش گرمی باش که وقتی از جنگیدن خسته میشم، بهش پناه ببرم همین
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
@luca_bts_fan دخترا آرمی جدید یافتم بیا یه بیو از خودت بده آشنا شیم لیدی @تاول & ...
عه کشفش کردی
دیر کشف کردی
من نمیخوام مشکلاتمو حل کنی نمیخوام ناراحتی هامو باهات شریک شم خودم از پسشون برمیام ولی تو فقط اون آغوش گرمی باش که وقتی از جنگیدن خسته میشم، بهش پناه ببرم همین
آرمی ان؟ من که دوستام شناساییم کنن سکته میکنم🥴🥴 منم ۸ تا دوست آرمی بیرون از فضای مجازی دارم ولی ...
😐😂آره آرمین
مشکل اینجاست من کلا تاپیک خانوادگی نزدم
اگه هم زده باشه اشکال نداره بزار ببینن
😶😂خودشون زیاد باهام درد و دل کردن مشکلاتشونو گفتن
بزار از منم بدونن
لیلی نام دیگر آزادی .......دنیا که شروع شد، زنجیر نداشت ، خدا دنیای بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت، شیطان هم کمکش کرد. دل ، زنجیر شد، زن زنجیر شد، دنیا پر از زنجیر شد و انسانها همه دیوانه ی زنجیری! خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است. امتحان آدم اما همینجا بود، دستهای شیطان پر از زنجیر بود. خداگفت: زنجیر هایتان را پاره کنید ، شاید نام زنجیر های شما عشق است! یک نفر زنجیرش را پاره کرد، نامش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان برای او گذاشت. شیطان آدم را در زنجیر می خواست، لیلی مجنون را بی زنجیر می خواست. لیلی می دانست خدا چه می خواهد، لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند. لیلی زنجیر نبود، لیلی نمی خواست زنجیر باشد. لیلی ماند ، زیرا لیلی نام دیگر ازادی است.
من دیگه واست آرمی کشف کنم؟ باشه از کفت رفتم که رفتم باعی
نه
باشههه باعیی
من نمیخوام مشکلاتمو حل کنی نمیخوام ناراحتی هامو باهات شریک شم خودم از پسشون برمیام ولی تو فقط اون آغوش گرمی باش که وقتی از جنگیدن خسته میشم، بهش پناه ببرم همین