من آدم خودخواهی بودم
مغرور بودم شدید
بجز خانوادم ب هیچکس وابستگی نداشتم
از نظر دیگران دوستای زیادی داشتم
ولی ب خدا قسم حتی یکیشون واسم ذره ای ارزش نداشت و مهم نبود
من بهترین آدم این جهان واس خودمو پیدا کرده بودم چون
ولی بعد یمدت از خودخواه بودنم دردم گرف
از غرور بی جام
بقولی جیب خالی پز عالی بود
ادعا داشتم ولی بی هنر بودم در رشته هایی بجز درسو ورزش
پس سعی کردم خودمو طرد کنم
پس سعی کردم خودمو بشکونم و ی مجسمه بسازم