منم یک سالی بود که منتظر بودم ،دیگه دکترم برام عکس رنگی نوشته بود برای همون ماه انجام بدم،تو این یک سال هر وقت مریض میشدم اول میرفتم آزمایش خون میدادم اگه منفی بود میرفتم دکتر و دارو مصرف میکردم،چند روزی بود احساس میکردم کلیه ام مشکل پیدا گرده و سوزش دارم رفتم ازمایش خون دادم بیمارستان مهراد شب ساعت 11 شب رفتم اورژانس جواب آزمایشمو بگیرم همسرم هم تو ماشین خوابید منتظرم شد،وقتی دیدیم جواب مثبته باورم نمیشد بدو بدو اومدم تو ماشین شوهرمو صدا کردم گفتم پاشو جواب اژمایشمو ببین مثبته،شکه شده بود، یه کم نگاه کرد بعد گفت نه بابا باید بری دکتر!!!بیا بریم خونه بخوابیم فردا برو دکتر
یعنی آخر احساس!!!!!فرداش رفتم دکترم اونم کلی بهم تبریک گفت،منم بهش گیر داده بودم شاید آزمایش مشکل داره ،آخرش قاطی کرد گفت بابا بیمارستان مهراده،اگه من دکترم که میگم مبارکه
ولی هنوز بعد این که پسرم 2 سالش شده به همسرم میگم تو خیلی بی احساس بودی من خیلی ناراحت شدم از برخوردت