2777
2789
عنوان

چطوری به همسری گفتین که باردار هستین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 82956 بازدید | 611 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


من وقتی بی بی چک هام مثبت شد سر کار بودم و به شوهرم چیزی نگفتم موقع رفتن به خونه یه زنجیر پستونک گرفتم و کادوش کردم و یه نامه نوشتم از طرف نی نی با این مضمون:سلام بابایی خیلی دوست دارم من الان تو دل مامانی ام دوست دارم زودتر ببینمت ولی ایشالله تا چند ماه دیگه میام تو بغلت از طرف نخودچی .عکس یه نی نی با قنداق هم کشیدم بعد بی بی چک هام رو کادو کردم و همه رو گذاشتم جلوی آینه دستشویی که وقتی رفت دستاشو بشوره ببینه.وقتی اومد بهش گفتم برو دستاتو بشور اونم رفت و کادو هارو دید گفت اینا چیه؟گفتم برای تو >گفت به چه مناسبتی ؟نکنه پزیشنت تو کار عوض شده گفتم آره .خلاصه کادو اول رو که زنجیر پستونک بود باز کرد شوکه شده بود میگفت یعنی چیییییییییی؟گفتم نامه رو بخون که نامه رو خوند و هی قسمم میداد که راست میگم؟منم گفتم آره و کلی بغل و بوس....
دختر نازم وقتی به اوج عجز و نا امیدی رسیدم و دلم شکست تو مثل معجزه از آسمونها اومدی
ای وای من وقتی فهمیدم غروب بود شوشو هم خونه بود زمانی که بهش گفتم بعد کلی هیجانات بغلم کرد و بوسم کرد
یاد خوبان نه حساب ک فراموش شود و نه چراغ است ک خاموش شود ،جویباریست از محبت ک همیشه جاریست
منم مدتی بود که منتظر بودم ماه قبل هم ای یو ایم منفی شد همسری گفته بود دیگه حق بی بی چک گرفتن نداری پول داد برم بیرون خرید کنم روحیه ام عوض شه رفتم داروخونه ژل بخرم یه بی بی چک هم گرفتم خانومه گفت برا من همیشه منفیه همین یکی بسه اومدم خونه دیدم مثبته زنگ زدم به همسری فقط گفتم دو تا شدن اونم فکر کرد که دزد اومده شدن به جای ذوق زده شدن کلی ترسیده بود بعد که فهمید شب اومد با انواع و اقسام بی بی چک ها در مارکهای مختلف تا مطمئن شه
داستان من برعکس مال بقیس:
منم بعد از 2 سال تلاش وقتی که 16 روز از پری گذشته بود شبش به همسرم گفتم بیا بریم یه آز بدم ببرم دکتر برام آمپول بنویسه که پری بشم چون ماه قبلشم عقب انداخته بودم، قرار شد فردا ساعت 1/5 عصر بریم جوابشو بیاریم، سرکار بودم ساعت 1 دیدم همسرم زنگید. بعدش گفت جواب آزو آورده منم گفتم باشه تا عصر که اومدم میبرمش دکتر!
بعدش شوهرم گفت نمیخواد ببریش دکتر فقط تا عصر که میای پیشم بیشتر مراقب خودت باش و اینجا بود که دیگه من نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم و یه شرکت خبردار شدن!! و شوهرم اومد منو از شرکت برد تا بیشتر آبروریزی نکردم!
بماند که دوباره خودم زنگ زدم وبنده خدا هر چی قسم بلد بود خورد تا من باور کردم!
بعدشم شب هی من باید میرفتم دستشوی و هی شوهرم بی بی چک امتحان میکرد
هشدار،هشدار! بخدا سوگند، چنان پرده پوشی کرده که پنداری تو را بخشیده است! امام علی (ع)
اکسیر جان کارت خیلی باحال بود.انشالله هروقت منم فهمیدم مامان شدم واسه شوشوم همین کارو می کنم .
من شـــکوفایی گلـــهای امیـــدم را در رویـــاهـــا میبــینم، و نــــدایی کـــه بــــه مـــن می گـــوید : " گـــرچــه شــب تاریــک اســـت دل قـــوی دار ســـــحر نــــــزدیـــــــک اســـــــت. "
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز