از ظهر این صحنه دیدم حالم بدشده اعصابم به هم ریخته خدا کنه اونی نباشه که فکر میکنم. پشت فرمون بود داخل ترافیک اون طرف بلوار یه بچه سه ساله شلوارش پایین بود و گریه های وحشتناک میکرد و مادرشو صدا میکرد دستشم نمیرسید به زنگ خونشون از این طرف به اون طرف میدوید وحشت کرده بود منم نمیتونستم کمکش کنم داخل ترافیک گیر بودم گفتم بی خیال ماشینو
خاموش میکنن میرم کمکش تا ابنکه دیدم یه اقا چند تا خانوم دورش جمع شدن زنگ خونه رو زدند ولی کسی جواب نمیداد. معلوم نبود اصلا خونشون همونجا بود یا نه😔خدا کنه کسی اذیتش نکرده باشه چرا انقدر بیشعوزن بچه این سنی رها میکنند؟ من بچه داشته باشم تا دبیرستان مراقبش هستم کسی اذیتش نکنه چقدر بی لیاقتن.