آخرین چیزی که یادمه اینه که داشتم به دکتر میگفتم تورو خدا دماغم خوکی نشه منگنه ای نشه که یهو خوابم برد
وقتی به هوش اومدم هم انگار از ی خواب شیرین بیدار شدم
ساعت ۱۰.۳۰ توی ریکاوری بودم و ساعت ۱۱.۳۰ آوردنم توی بخش
همون لحظه شروع کردم به خوردن آب و آبمیوه اینم بگم از ساعت ۹ شب قبلش ناشتا بودم واسه همین نه تهوع داشتم نه چیزی
خلاصه دو تا پاکت بزرگ آبمیوه رو خوردم و دسشویی رفتم ولی دکترم چون من اصرار کرده بودم بیشتر از بقیه نگهم داشت ۳.۱۵ بود که دیگه خونه بودم
در کل بگم فوق العاده عمل راحت و بی دردسره در مقایسه با سزارین و آبدومینوپلاستی واقعا مثل ی سرم زدن میمونه
اصلا ارزش استرس داشتن نداره رااااااااااحت برید عمل کنید خودتون میبینید چقدر راحته