یه سال نیمه عروسی کردیم کار درست حسابی نداره سر جمع یک ماه تو سال شاید کار کنه بی مسولیته .و تنبل همه اینا به کنار عقده بی پول بودنش رو سر من خالی میکنه عید یه هزاری به من نداده خودم با پول خودم یه مقدار لباس خریدم برا اونم یه دست خریدم الان چپ میره راست میاد میگه لباسام بنجل هستن لعنت به این زندگی .آخه این حرفا رو من باید بگم من باید غر بزنم ن اون چکارش کنم؟
دیگه خودت رودادی بهش
بگیر جرش بده ؛)
بزن دهنش
کار هست و نمیره یا کلا دوس نداره کار کنه
اگر توعقد هم همین بو د و از اول تنبل و بیکار بود بازم شما رفتی باهاش عروسی کردی که خود کرده را تدبیر نیست
دبیقا واسه چی ازدواج کردی؟
وقتی میبینی حرص تو درمیاره ناراحت میشی
تقصیر خودته گلم
سلیطه گری دربیار بگو زمونه برعکس شده جای دستت درد نکنه اس
درکت میکنم
تو عقد بیشتر کار میکرد قرار بود بعد عروسی کارش رو توسعه بده ولی خیلی بدتر شد .با این حال خودمم بی عقلی کردم قبول دارم ولی من خیلی چشم و گوش بسته بودم مامانم هم بی سیاست عقل نداشتم الان میفهمم چی به سرم اومده
بگو پول بده لباس مارک بخرم مگه من بدم مباد لباس مارک بخرم
ولی برام سواله،.وقتی کار درست و حسابی نداره، پول نداره، تنبله چرا زنش شدی
فقط میخواستی شوهرکنی؟
مجرد موندن تا اخر عمر بهتر از این ازدواجا هست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز