من خودم فقط یه داداش دارم نمیدونم چکار کنم فکرش از ذهنم بیرون نمیره میدونم شوهرم راضی نمیشه همش به این فکر میکنم یه جوری جلوگیری کنم که بتونم دست ببرم توش و باز باردار بشم بدون مشورت با شوشو بعد بگم ناخواسته بوده
توانایی جسمی ندارم دخترم هنوز یه سالش نشده واسه همین میگم مرض گرفتم ولی مالی و روحی دارم همش حس میکنم اگه صبر کنم شاید دیر بشه یه مشکلی پیدا بشه که نتونم باردار بشم و فکرهای عجیب غریب.....
وای خدایا من کوچیکم یه سالش بود مرگ از خدا میخواستم خخخ یه وقتایی بچه هامو نگاه مبکنم میگم اینا حیفن همش دو تا باشن اقلا شش تا باید باشن ولی گول نمیخورم واقعا کشش روحی ندارم دیگه تعطیل، تعطیل تعطیل
اگر توانایی مالی و روحی داری چرا نه؟من نمی دونم چرا ما عادت کردیم برای همه یک نسخه می پیچیم یک زمان همه خانواده ها هفت هشت تا بچه داشتنید یک زمان هم همه یکی می خوان!آخه هرکی شرایط خودش رو داره یک نفر شاید اصلا بهتر باشه هیچ وقت بچه دار نشه یکی هم شاید چند تا رو بتونه به نحو احسنت مدیریت کنه
من هم دوساله درگیر این مسئله هستم شدید ولی من سنم زیاده کارمندم کسی رو هم ندارم از بچه پرستاری کنه من هم لبنیات خوردم که دومی دختر بشه حالادلم یه دختر دیگه میخواد که دخترم بعدها تنها نباشه خیلی دلم بره دخترم میسوزه من خودم چهارتا خواهر دارم شما اگه سنت زیاد نیست حتما یکی دیگه دختر بیار
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز