2777
2789

سلام من ۱۶ سالمه دخترم وزنم ۵۲/۵(۵۳ در نظر میگیریم حالا)و قدم ۱۵۹ هست.دهانم تند تند خشک می شد مربیم بهم گفت برو یه تست قند بده ضرر نداره.منم تست قند دادم بهم گفت قندت بالاست.گفت باید تو سن تو نورمال ۹۲ باشه که تو ۹۷ هستی.خودمم همین امروز که تاپیک رو زدم امروز تست دادم و گفتم از تجربه هاتون استفاده کنم.ورزش سه روز در هفته رو دارم.بی ام ای بدنم نورماله .میشه لطفا راهنمایی کنید.چیکار کنم که برطرف و درمان بشه چون بهم گفتن درمان شدنیه.اینم بگم سمت مادری ارثی قند نداریم ولی سمت پدری دوتا از همه هام قند دارن.میشه لطفا کسی که اطلاعات درست داره بهم کمک کنه؟

وزنم رو بیارم پایین ۵۰ خوبه؟چیکار کنم لطفا کمکم کنید

۹۷ که زیاد نیست نگران نباش 

نرمالی 


همون‌زندگی عادی و لایف استایل درست داشته باش ورزش و تغذیه درست 


خدایا بی نهایت شکر🙏🌹دوست خوبم میشه براحاجتم دعا کنی و یه صلوات مهمونم کنی؟ممنون🥰😘

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من دیابت دارم 

تو سن تو دیابت نوع اول میگبرن معمولا و اینکه با رعایتم درمان نمیشه بابد انسولین زد

البته اگه قندت۹۲بوده بد نیی ولی خوبم نیس دز انسولین خیلی کمی مصرف میکنی 


لاغر نشدی؟

گشنت نمیشه؟

تکرر ادرار نداری؟

دهنت بوی روغن سوخته نمیده؟بعضی وقتا تاری دید نداری؟

خارش بی دلیل ؟

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری
۹۷ که زیاد نیست نگران نباش  نرمالی  همون‌زندگی عادی و لایف استایل درست داشته باش ورزش ...

یعنی جای نگرانی نداره؟اخه بهم گفت باید مراعات کنی تو سن تو ۹۷ خیلی زیاده

من دیابت دارم  تو سن تو دیابت نوع اول میگبرن معمولا و اینکه با رعایتم درمان نمیشه بابد انسولین ...

اول اینکه قندم ناشتا ۹۷ بود نه ۹۲.

بعدم اینکه یعنی باید انسولین تزریق کنم؟اینقدر یعنی وضعیتم حاده😰.شنیدم دیابت نوع ۱ خیلی خطرناکه پس یعنی من وضعم خیلی افتضاحه اره؟😱

اول اینکه قندم ناشتا ۹۷ بود نه ۹۲. بعدم اینکه یعنی باید انسولین تزریق کنم؟اینقدر یعنی وضعیتم حاده😰 ...

😐از حرفام اینو‌برداشت کردی واقعا؟😂

نه بابا نگران نباش عزیزم

اصلنم خظرناک نیس

برو متخصص غدد اگه نری خطرناک میشه

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری
😐از حرفام اینو‌برداشت کردی واقعا؟😂 نه بابا نگران نباش عزیزم اصلنم خظرناک نیس برو متخصص غدد اگه ...

اره خوب خیلی وحشتناک گفتی😂

دکتر که ایشالا میرم میخواستم ببینم کسی تجربه ای چیزی داشت از اون استفاده کنم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز