نترس فراموش نمیکنه
فامیل ما دختراشو وقتی یکیش ۶سال و یکیش۷ سالش بود ول کرده رفته بود پی زندگیش بچه ها با چه سختی هایی بزرگ شدن حتی رفتن مهمون خونه مامان بزرگشون مامانشون بیرونشون کرده بود گفته بود برید پیش مامانتون(نامادری رو میگفته) الان که بچه ها از اب و گل دراومدن جفتشونم شوهر کردن بچه هم دارن یادش افتاده بچه داره میاد ميخوره میخوابه😏
شوهرشم رفته روش زن گرفته الاخون والاخون شده
بچه هاشم عین یه غریبه باهاش رفتار میکنن مجبوری تحملش میکنن