2777
2789
سلام من یه پسر خیلی دوست داشتنی دارم و مجبورام هر روز صبح خیلی زود از خواب بیداراش کنم و ببرم اش خانه مادربزرگ اش روزی هشت ساعت نمی بینم اش و خیلی دلم براش تنگ میشه کار هر شب من شده گریه نه نمی دونم چه کار کنم خلاصه اوضاع روحی خیلی بدی دارم جدایی برام سخته ندیدن اش برام سخت تره تو رو خدا مامانایی که شاغل هستند بگن چیکار میکنن برای اینکه با این موضوع کنار بیان.......

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم منم سر کار می رم و پسرم خونه مامان بزرگش منم ناراحتم بچه کوچولو رو صبح از خواب ناز بیدار می کنم تازه جدیدا وقتی میریم خونه مامان بزرگش از دم در نرفتم تو شروع میکنه به گریه کردن ولی خوب چه کار کنیم این مشکل همه مامانا کارمنده من شخصا میگم اگه از نظر مالی در رفاه بودم هیچ وقت سرکار نمی رفتم ولی مشکلات انقدر زیاده که مجبوریم برای رفاه بچه هاست سعی کن با مشکلات کنار بیایی و اینقدر خودت رو اذیت نکنی فقط بچه تو که اینجوری نیست صبور باش اگه جاش خوبه و مواظبش هستند نگران نباش یکی از همکارام بچه اش رو می زاره مهد چند وقت پیش برای اینکه دیر به دیر مای بی بی اش رو عوض کرده بودند عفونت ادراری گرفته بود بنده خدا مادرش چقدر ناراحت بود تا این بچه خوب شد . خدا رو شکر بچه های ما پیش ادمهای مطمئنی هستند نگران نباش
2805
وقتی گریه می کنی و ناراحتی روی بچه هم اثر میزاره سعی کن وقت های که خونه ای براش جبران کن تا یه کم بزرگتر بشن باید صبور باشیم من ظهر ها با کلی خستگی وقتی میرسم خونه کلی باهاش بازی می کنم میربمش حموم آب بازی می کنیم میزامش تو تاب قایم موشک بازی می کنم و کلی می خنده بعدش هم میخوابه تازه اون وقت باید پاشم و اشپزی کنم و کارهای خونه به جای غصه خوردن کاسه صبرت رو بزرگتر کن موفق باشی
مامان آراد
گل نازم ، مادر بودن یعنی تجربه کردن تمامی این سختی ها ، پیمودن این لحظات سخت و در تمامی این شرایط یک تکیه گاه امن بودن برای فرزند . میدونم ناراحتی اما سعی کن توی این وضعیت زیاد خودت رو نگه نداری ، بلند شو و مثل یک زن دانا و با تدبیر برنامه ای رو برای این شرایط در نظر بگیر . لحظات بودن با هدیه الهیت رو به آروم ترین و شاد ترین لحظات تبدیل کن . اون وقت یک روزی وقتی به این روزها فکر می کنی خوشحالی از اینکه تسلیم نشدی و با کوچکترین نا ملایمتی از پا در نیامدی ، می فهمی شرط زنده بودن و زندگی کردن یعنی تلاش و جلو رفتن . این تو هستی که خالق روزهای عمرت بودی نه اینکه شرایط تو رو به هر طرفی که می خواستن پرت کرده باشن . زودتر از این حالت خارج شو و مثل یک رهبر هدایت زندگیت رو بدست بگیر .
من فکر می کنم توی این تاپیک بهتره به راه حل هایی که می تونه به ما کمک کنه و عملی هستن بپردازیم مثلا چطور صبح های زود بیدارشون کنیم بهتره ؟ برنامه غذایی چطوری باشه ؟ چه اسباب بازی هایی رو خونه مادر بزرگها ببریم و کدوم ها رو تو خونه بزاریم ؟ چه بازی هایی می تونه این خلاء رو پر کنه ؟ و... هرکسی تجربه ای رو داره من خواهش میکنم به همه بگه تا بتونیم به هم دیگه کمک کنیم . مرسی
سلام من با مامان سلوی موافقم می تونیم توی این تاپیک تجربه های خودمون رو بگیم و کارهای که می تونه به بچه هامون کمک کنه که ساعاتی رو که پیششون میستیم رو بهتر تحمل کنند.
نظر شما چیه مامان آراد ؟ مثلا من آریان رو صبح ها بیشتر ترجیح می دم خواب آلود باشه و ببرمش تا اینکه بیدار باشه برای همین وقتی بیدار میشه نمی زارم زیاد خواب از سرش بپره ولی بیشتر روزها متاسفانه بیدار میشه
سلام من هنوز نی نی ندارم اما کارمندم...حسی که توضیح می دی به نظرم کاملا طبیعیه...اما دوست خوبم به نظر من استقامت داشته باش...مسلما همه ما برای اهدافی کار می کنیم به اون اهداف فکر کن...زمانی که با کوچولوت هستی رو به خوشی طی کن...از کار های اضافه صرف نظر کن و به خودت و بابای نی نی و خود نی نی خوش بگذرون....شاد باشی
مامان سلوی عزیز چقدر خوب جواب دادی...منهم پسر 6.5 ماهه است ولی مجبور شدم سه ماه مرخصی بدون حقوق بگیرم. مشکل اصلی من این بود که پسرم شیشه نمی گیره و سیر نمی شد و من تو روز مجبور می شدم برای شیر دادن بیام خونه مادرم و برگردم و این قضیه شدیدا خسته ام کرده بود..روز آخر نزدیک بود تصادف هم بکنم بس که عجله داشتم!! ولی نمی خوام کارمو ترک کنم. الان دارم عادتش می دم برای سه ماه دیگه..امیدوارم تا اون زمان هم من قوی تر شده باشم و هم پسر آماده تر برای دور بودن موقتی از مامانش...
این مطلب رو گذاشتم بخونین وشما هم نظرات خودتون رو بزارین تا با هم بتونیم این روزها رو خیلی خوب پشت سر بزاریم :
بصیرت را به ما نمی دهند ، خودمان باید آن را کشف کنیم ، آن هم بعد از تلاشی که هیچ کس نمی تواند به جای ما انجام دهد یا به ما ارزانی دهد .( مارسل پروست )
و این هم یک مطلبی که خانم باربارا دی آنجلس در کتابی به اون اشاره کرده به نظرم جالب بود .دوست داشتم شما هم بخونید و بهش فکر کنید : بعد از تمامی این روزها ، دلتنگی – تجربه کردن سختی – تنها شدن – مبارزه کردن و یافتن ، انسان به بصیرت می رسد . نمی توان با گوشه نشینی و تنبلی یا با فرار کردن از آنچه ترسناک و ناخوشایند است به بصیرت دست یافت .
یکی از جالبترین حقایق در مورد عبور از رویدادهای غیر منتظره و مشکلات این است که : وقتی سر انجام آنها را پشت سر می گذاریم متوجه می شویم در طول راه عاقل تر از گذشته شده ایم .
واین مطلب برای مامان گل آراد :
نگاه کن ، می خواهم جادویی را به تو نشان دهم ، هیچ یک از ما نباید بخوابیم ، بلکه باید بیدار بمانیم تا ، در یک لحظه چشم به هم زدن ، عوض شویم . (انجیل )
ازهمین حالا همه مامانهای که دوست دارن می تونن بیان و باهم شروع کنیم . پیشنهاد میکنم همه برای شروع یه دفتر یادداشت رو کنار بزارن و لیست کارهای روزانه ای که وقتی مرخصی بودن و یا تمام کارهای روزانه رسیدگی به امور کودکاشون رو توش بنویسن . به صورت جدول با تاریخ روز . این به این خاطره وقتی عصر ها میآیم خونه اونقدر کار داریم که ممکنه بعضی از کارهارو فراموش کنیم براشون انجام بدیم و آخر شب وقتی خوابن یادمون بیاد که انجام ندادیم . این طوری هر کاری رو انجام میدیم یه دونه تیک جلوش میزنیم . ضمناً بهتره یه قسمتی رو برای چک کردن بدن اونها در نظر بگیرید . مثل چک کردن ناخن ها ، سوختگی ، عرق سوز بدن ، کش شلوارها ، خشکی پوست بدن و... چون مدت کمتری پیششون هستیم ممکنه بعضی از این ها رو نبینیم .

مامان آراد من فکر می کنم این از شجاعتت بوده که برگشتی سر کار ، باید اینو بدونی که انتخاب های دیگه ای هم داشتی اما تلاش و رشد کردن رو انتخاب کردی . ساراجون شما هم می تونی با تقویت خودت از لحاظ ذهنی خیلی بهتر از قبل به کوچولوت رسیدگی کنی . دوستتون دارم .
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792