خدایا شکرت به خاطر : ♡ زمین گردالی🌏، خانواده 👪، طبیعت🍃، یاد گرفتن و علم 📚، غذاهای خوش مزه 🍕، لباس ها👗، خوابیدن😴، رویاها🎈، خورشید 🌞، عشق💕، ماه و ستاره 🌒، خونه 🏡، تکنولوژی 💻، دوستا و آشناها 👭، لبخندهای خوشگل 😄 ... ! ♡
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
هیچ ادمی رو نمیشه زندانی کرد،،اونایی هم که میگن ما شوهرمون رو محدود میکنیم شوهره خودش خوبه که حرف گوش میده وگرنه بخاد بره به ازادی دادن تو توجه نمیکنه،،منم کاریش ندارم اصلا خودش جایی نمیره،دوست و رفیقم نداره
هرچی بشه میاد با تاخیر هم شده تعریف میکمه حتی چیزایی ک میدونه خط قرمزه یه خانم ولی میگ منم بخاطر همینم ک شده کاری باهاش ندارم بهش میگم بره بیرون با دوستاش خوش بگدزونه
من اگر ازدواج کنم شوهرم رو کاملا آزاد میزارم و ایشون هم همچنین _ کلا ازدواج یعنی رفیق بودن نه محدودیت _ به ذات مونده کسی بخاد کار بد کنه میکنه نخاد نمیکنه پس محدودیت بدتر میکنه
شوهر ندارم ولی بابام حتی یه بارم شبو با دوستاش نمی مونه اصلا باهاشون مسافرت اینا نمیره مگر هموببینن تو محل کارر
لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود 🖤🤍حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت 🖤🤍سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم🖤🤍سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت🖤🤍 تا سه بس بود که بشمرد و در دام افتد🖤🤍گفت ..یک گفت ..دو افسوس سه را دوست نداشت 🖤🤍من تو خط موازی ..؟ نرسیدن..؟هر گز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت 🖤🤍درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که 🖤🤍 از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🖤🤍تو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقوی تیز بُبری و من میتوانستم در آخرین نفس از تو بخاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم ......🖤🤍 تاریخ در شب با الکل و زن نوشته شد 🤍🖤