خداااااایاااااااا....
صبح عالی متعالی
سر صبح جمعه سوال از این بهتر بنظرتون نرسید؟؟؟
من بیچاره ، چشمهام از بی خوابی داشت میسوخت
تصمیم داشتم سرم رو بزار بخوابم
نمیدونم چی شد ، تو حالت خواب الودگی ، شصت پام رفت تو چشمم و اشتباهی سر از اینجا دراوردم!!!
یه نگاه دور وبرم انداختم انداختم ، دیدم نه داداش
عقل میگه ، تا خانوووم مانووومها ، متوجه حضورت نشدن
بی سر وصدا ،دوتا پا قرض کن و فلنگ رو ببند!!!
وجدانا ،
دست به چیزی نزدم حتی لای مجله پجله ها رو باز نکردم ، عکس مکسهاشون رو نگاه کنم
خدا این چشهمهای پاک رو از من نگیره
مثل یه بچه ادم دو ، دو تا چهارتا
سرم رو انداختم پایین، داشتم میرفتم دنبال بدبختیم
که.......!!!!!
یه نفر گفت ، ایا کسی با حس ششم قوی هست ،
مرا یاری کند؟؟؟
یه لحظه فکر کردم ،
خدایی که معمولا ، از سرعادت درهارو به روی من میبنده
واز سر حکمت یک قفل محکم هم روی درها میزنه
بالاخره تصمیم گرفته ، ز خجلت یکی از درهارو باز کنه!!!
با خودم گفتم
یک حکمتی تو کار بوده که تو اشتباهی بیای اینجا و
با یک تست یا مسابقه مواجه بشی و بالاخره این حس ششمت که همیشه برای دیگران سود داشته و برای خودت ضرر ، این بار میخواد به دردت بخوره!!!
اگر تو مسابقه یا تست حس ششم شرکت کنی
حتما ، جایزه رو بردی
از شما چه پنهون
وقتی اومدم و جمله اول رو خوندم ، هنوز کمی امیدوار بودم
اما
وقتی جمله های بعدی رو خوندم
فهمیدم که باید شش تا پا قرض کنم و....
راستش رو بخواین
چند قدم بیشتر نرفته بودم که....
حس کردم ، لازمه چندتا جمله بنویسم ، بعد فرار کنم
البته
اگر میدونستم که برای نوشتن چندتا جمله ،
به قیمت ثبت نام و عضویت و سه ساعت سوال و جواب با نکیر و منکر و رد وبدل کردن شماره و ایمیل و چندبار بالا و پایین کردن کد فعالسازی و انگشت نگاری و ارائه گواهینامه عدم سوپیشینه تموم میشه ،
اگر کلاهم از سرم می افتاد، عمرا پشت سرم رو نگاه نمیکردم
هر چی پرسید جواب دادم ،
بین خودمون بمونه ، حتی به شکمم گیر داد!!!
گفت چی تو لباست قایم کردی؟؟؟
گفتم ، هیچی به خدااااا
گفت : اگر هیچی ، چرا شکمت اینقدر بزرگه؟؟؟؟
مجبور شدم ، پیرهنم رو کشیدم بالا شکمم رو نشونش دادم!!
یواشکی در گوشش گفتم ،باردارم ، میفهمی بااااردااااار !!!!
باز ول کن نبود!!!!
عکس و سونوگرافی هم ازم گرفت ، گذاشت تو پروفایلم!!!
با همه این حرفهااااا
اخر سر بی حیا ،گیرداد ، گفت تا نگی تاریخ زایمانت چه روزیه ، امکان نداره بزارم بری!!!!
خواهرا ، از شما چه پنهون ،مجبورشدم گفتم همین امروزه
تا بالاخره ، دست از سرم برداشت و گفت
به میمنت و مبارکی به عضویت نی نی سایت دراومدی!!!!
البته
این مورد اخری رو دروغ نگفتم
مدیون هفت ، جد و ابادتونم اگر دروغ بگم
باور کنید ،
تو این دوره زمونه ، اقایون ، هر روز زایمان میکنن!!!
من خودم ، تو همین روزهای گرم تابستون امسال ، بعضی روزها ، تا 6_7 قلو ، زایمان کردم!!!
فعلا
یک نفس تازه کنم
بعد با پست فالگیری و حس ششم میام خدمتتون و
بعد از اون هم از همین راهی که اومدم بر میگردم
فقط خدا کنه
موقع خروج از سایت مثل موقع ورود اصول دین نپرسن
باور کنید، یا نکنید
من تو بعضی سایتهایی عضو هستم و گاهی مطلب مینویسم که از نظر امنیتی حتی CIA و KGB هم نمیتونه واردشون بشه
اما
من به جرات میگم
ورود و عضویت اون سایتها راحتتر از ورود به نی نی سایته
خدا رحم کرد
هنوز نی نی سایته اینجوریه!!!!
این نی نی بزرگ بشه ، حتما برای لایک کردن خشک و خالی حتما ، تست DNA و نمونه سلولهای بنیادی هم میگیرن!!!!