شوهرم هیچکاری نمیکنه اصن هیچی براش مهم نیس فقط خودش نمیدونم معتاده یا نه ولی پول میده بهم ولی دیگ کاری ب هیچی نداره مسئولیت پذیر نیست کارای خونه انجام نمیده ولی باباش جاش میکنه ایکارا رو سه واحد خونه دارن ولی چون شوهرم ایجوریه نمیخام برم اونجا که شوهرم کلا ول بشه حتی پیش همم نمیخوابیم رابطه هم اصلاااا
من گفتم نمیام خونه بابات باید خونه رهن کنی باباش خودش خونه رهن کرد اسباب کشی کرد اومدیم تو ای خونه وقتی اومدم همه چیش خراب بود نه اب میومد کولر خراب ابگرم کن خراب اتاقش در نداشت خونه هم خیلی زشت بود ب شوهرم گفتم من اینجا زندگی نمیکنم باید جای دیگ بگیری