باحال بود.
ولی میگم مگه شکم اول نبودی؟؟پس چطور اپی واینا بهت نزدن؟؟
شکم اول اونم بهپهلو پارگی میده که🤔🤔.
خودم مجردم خاطرات زایشگاهو میگم😁😁
ما یبار یه شگم اول اومد گفت درد دارم.راهش دور بود گفتیم بیا اینجا بخواب تا صبح تحت نظر باش.یه سرم ساده هم زدیم یکم اروم شد گرفت خوابید.
گاهی نصف شب میرفتم بیدارش میکردم صدا قلب بچشو گوش میدادم.
معاینه اولشم دو فینگر بود.
صبح ساعت ۶ که دیگه بیدارباش بود رفتم یه معاینه دیگش بکنم که تحویل صبکار بدیم دیدم بچش داره میاد این هنوز خوابه😵😵😳😳
دیگه بردیمش سرتخت تا بیدارش کردم گفت عه درد دارما😒😒😕😕
خلاصه همکارم کلا خواب بود اونشب مریض نداشتیم تا صبح گرفت خوابید.میگفت چطور میشه؟؟
گفتم دوفینگر که فاز فعالم نیست چرا باید هی میومدم معاینه میکردم اینم کامل خوابیده بود درد فعال نداشت من از کجا میدونستم،دیگه شده دیگه😂😂.
یه ربع به هفت دیگه زایمان با اپی کرد و ۷.۳۰ هم بخشو تحویل صبحکار دادیم با جیغ جیغ یه نی نی🤗🤗🤭🤭
یبار یکیو اوردن برا طبیعی.انقدر بدجنس بود هنوز وارد فاز فعال نشد پاشد رو تخت الکی دودرجا زد وخودشو زد به دیوونگی.
بهش گفته بودن اینکارو بکنی سزارین میشی🤣🤣ولی امان از دل غافل که تا داشتیم برا عمل امادش میکردیم خودشو لو داد ودکترم لج کرد گفت من تویکی حتما طبیعی میزاوونمت شده با وکیوم.😂😂
یکی دیگم هم بود از اتباع بود اون خنده دار نبود بجاش کاری کرد که تو دلمون فحشش میدادیم.کاری کرد ۱۱ شب افطار کردم.
خیلی اذیت کرد.خیر سرس دوقلو باردار بود وروزه هم گرفته بود.فاز گرفته بود که نه حتما شوهرم گفته طبیعی.(اونم دوقلو که یکیش ترنسه😑😑)
یکیش طبیعی تو راه روی زایشگاه با پارگی درجه ۳😑😑اون قلو سزارین.لباسم نیاورده بود برا بچه هاش.بعدم خیلی کم خون بود تا ۱۰روز موند رودستمون 😒😒.
دکتر درمانگاهشم نامه داده بود برا سزارین ولی این نیومده بود.یعنی با بارداری دوقلو تا اواخر ۳۹ هفتگی ختم حاملگی نشده بود😣😣.صبر کرده بود دردش بگیره فکر کرده اینجوری هرردو طبیعی میشه بزاد😑😑
دلم میخواست ۱۱ شب بازبون روزه بگیرم یه دل سیر بزنمش.
خانم صبر کرده بود دم در زایشگاه افطارشم کرد واومد تو ما اصلا یه ابجوشه نخوردیم این زرتی اومد تو😒😒فکر نکنم روزشم قبول باشه