؟
مامانم زیاد میخونه
من برای طلاق نگرفتن دوستم از شوهرش و خونه خریدن خودمون خوندم، هر دوشو خدا بهم داد. در حالی که اصلا وضع مالی مون جوری نبود که بتونیم خونه بخریم، به طور معجزه آسایی خدا خودش یه اتفاقات پشت سر همی پیش آورد و کلی واسطه جور کرد که ظرف ۴ ماه خونه خریدیم بدون هیچ برنامه ریزی ای افتادیم تو جریانش، مامانم میگفتم روزی که گفتی نماز جعفر طیار خواندم صاحبخانه شیم با خودم گفتم مگه خونه خریدن به این راحتیه، دلش خوشه، امکان ندارد حالا حالاها،😂😂😂
اون دفعه اولین بارم بود که خوندم، دوستم زنگ زد بهم گفت دارم جدا میشم، شوهرم نمیخواهم خسته شدم، منم خیلی اون دوستمون دوست دارم دلم شکست، داشتم تلویزیون نگاه میکردم سمت خدا حاج آقاهه یهو گفت ما یه صندوقه قرض الحسنه داشتیم فرضا ده پیش، دقیقش یادم نیست، یه نفر اومد گفت حاج آقا خیلی گیرم ۵ میلیون وام میخوام، گفت ما هم صندوقمون نهایت میتونین ۵۰۰ هزار تومان وام بده اصلا ازون بیشتر نمی‌توانستیم و نداشتیم که بدیم، بهش گفتم ببین ما صندوقمون اینقدری نمیتونه بهت وام بده ولی یه کاری بهت میگم حتما انجام بده، آن شآءالله کارت راه میفته، مرده گفته چی؟ گفتم برو خونه روز جمعه قبل ظهر نماز جعفر طیار بخون و حاجتتو بخواه, خدا خودش بهت کمک میکنه، میگفت مرده رفت شنبه اومد، گفتم یا خدا این مشکلش حل نشده اومد الان شرمنده میشم، میگفت تا مرده اومد نزدیک گفت حاج آقا خدا خیرت بده عجب چیزی بهم گفتی، همینطور مونده بودم یهو یکی از دوستام اومد در خونمونو زد، گفت من دارم دو سال میرم سربازی این ۵ تومن پس انداز دارم، تو این دو سال نمیتونم کاری باهاش بکنم، پیش تو باشه، تا سربازیم تموم شه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز