2777
2789
عنوان

اشتباهاتی که تو دوران عقد و نامزدی داشتین و پشیمونید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 23976 بازدید | 373 پست

۱.دلسوزی کردم واس دخترای فامیل نامزدم  و نزاشتم بینشون دعوا شه "دخالت الکی دلسوزی زیاد"

اونا باهم همو موقع خوب شدن و نامزدی منو بهم زدن واقعا شکست بدی خوردم .هیچ وقت یادم نمیره


۲.حساس بودم و گیر زیاد میدادم 


من پناه ام🤍🌙.میشه واسم نفری یه حمد بخونین هدیه کنین به ام البنین؟🥺که به حاجت ۱۰ سالم برسم😔 حاجتم ازجونم برام عزیزتره💔 خدایا میشه دستامو با دستای عشقم پر کنی؟؟🥺🍃                                                                                                             🪄من قلبم مریضه بام کل کل نکن💜

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اکثرا در رابطه باخانواده شوهر مشکلاتشون رو میگن...

من یه نکته در مورد خود شوهر بهت بگم...

عاشقانه ترین روابط هم گاهی دچار چالش میشه و ناراحتی...بهم قول بدین که قهر نکنین...حتما احساستون رو بگین و در مورد مساله حرف بزنین... روشهای حرف زدن توی ناراحتی رو تمرین کنین و یادبگیرین...

من قهر میکردم و میرفتم توی خودم به این امید ک شوهرم ازم حرف بکشه...اون بدتر از من میرفت توی خودش...حالا مدتیه...بهم قول دادیم موقع ناراحتی فقط حرف زدن...ولو به دعوا....اما قهر اصلا اصلا

من بهتر شدم رابطمو کمتر کردم حتما جوابشونو میدم بعداز مدتها با خودم گفتم من هرچقدر خانومی کردم جواب ...

چه خوب کاش منم بتونم منم قبلش میگم حتما جواب میدم ولی نمیدونم چه حکمتیه که موقعش که میشه دهنم محکم بسته میشه😩

خدایا شکرت .من عاشق ائمه هستم ۵ سال پیش نیمه شعبان ولی همه جا جشن بود و حس خوب فهمیدم باردارم و خدا بهم پسرمو داد بعد از بارداری خارج از رحم و با فقط یک لوله خدا معجزه کرد واسم و امام زمان بهم عیدی دادن حال‌ام روز مادر حضرت زهرا بهم عیدی دادن و فهمیدم دوباره باردارم وقتی که یک سال و نیم منتظر بودم و دکترا میگفتن با یه لوله شانس بارداری ۵۰ درصده خدا چیزیو بخواد میشه  فقط بنظرم رمزش اینه که ناشکر نباشی حتی تو بدترین شرایط وقتی اولین بارداریم تو حرم امام رضا فهمیدم ناموفقه صدبار به خودم گفتم فقط شکر کن و ناشکری هم حالتو بد میکنه و هم شرایط و سخت تر الان فقط خداراشکر میکنم و زندگیمو سپردم به خودش با اینکه مشکلاتم زیاده (میشه واسه سالم بودن نی نیم صلوات بفرستین  )
همه گفتن اشتباهه موندن اشتباهه رفتن مهربونم بودن صمیمی شدن  من  کوچیک ترین عضو خانواده هم ...


چون خوبن  ،تو هم مهربون باش اما به جای خودش مثل مادر که به وقتش عاشق بچشه و به وقت نیاز جدی میشه و کوتاه نمیاد.

خدای بزرگ میدونم همیشه حاضر و ناظری اما غفلت های گهگاه منو ندیده بگیر و خودت هوامو داشته باش .وامیدوارم کمکم کنی تو دلیلم رو صحیح و سالم بغل بگیرم
چه خوب کاش منم بتونم منم قبلش میگم حتما جواب میدم ولی نمیدونم چه حکمتیه که موقعش که میشه دهنم محکم ب ...

یبار که جواب بدی راه میافتی بالاخره تو باید از حقت دفاع کنی تو فردا میخوای یه بچه بزرگ کنی و بفرستی تو این جامعه وقتی نتونی از خودت دفاع کنی چطوری میخوای به بچه یاد بدی؟

خدای بزرگ میدونم همیشه حاضر و ناظری اما غفلت های گهگاه منو ندیده بگیر و خودت هوامو داشته باش .وامیدوارم کمکم کنی تو دلیلم رو صحیح و سالم بغل بگیرم

من اشتباهم این بود ک بخاطر نامزدم خودمو خراب کردم جلو خانواده مادرشوهرم، اونا هر کار پسرشون(نامزدم) باهاشون کرده بود و فراموش کردن و بخشیدن ولی من فقط با یه اشتباه کوچیک اونم اینکه یه بار با ناراحتی رفتم خونشون باهام رفتارهای بدی داشتن حتی مجبور شدم با مادرم برم معذرت خواهی کنم، و اونا ازم کینه ب دل گرفتن هنوزم ک هنوزه مثل قبل نیستن باهام و منم ازشون متنفرم

عزیزم بدترین اشتباهم این بود گذاشتم همه دخالت کنن چون سنم بود هنوزم عقدم

توی جشن عقدم همه نظر دادن به جز خودم که هنوز که هنوزه حسرت دارم

زیاد قهر کردنم اولا که الان دیگ خیلی عاقل تر شدم


اما یه کار خوبی که کردم هیچ وقت توی  این ۳سال عقدم بیشتر از ۳روز خونه مادر شوهرم نبودم اونم



دعواهارو ب بقیه حتی خانواده خودمم نباید میگفتم.

شوهرمو پیش بقیه ب هیچ عنوان کوچیک نکنم.

سکوت کنم و زیاد حرف نزنم.

زیاد صمیمی نشم.

شاید خیلیا اینطور نباشن ولی ب نظر من یکی دیگه از بزرگترین اشتباهاتم راه دادن مامانم ب حریم خصوصیمون بود و اینکه همه چیزو بهش میگفتم

بالاخره منم دو جان شدم🥰🥰این بالاخره برای انتظار نیستا ... بالاخره زمانه و روزگاره
دعواهارو ب بقیه حتی خانواده خودمم نباید میگفتم. شوهرمو پیش بقیه ب هیچ عنوان کوچیک نکنم. سکوت کنم و ...

و اینکه قهر زیاد نکنم...

با سیاست هم دعوامون شد ی جوری جمعش کنم ک طول نکشه...

همه چیزو ب شوهر نگم.

بالاخره منم دو جان شدم🥰🥰این بالاخره برای انتظار نیستا ... بالاخره زمانه و روزگاره

من اشتباهم این بود ک بخاطر نامزدم خودمو خراب کردم جلو خانواده مادرشوهرم، اونا هر کار پسرشون(نامزدم) باهاشون کرده بود و فراموش کردن و بخشیدن ولی من فقط با یه اشتباه کوچیک اونم اینکه یه بار با ناراحتی رفتم خونشون باهام رفتارهای بدی داشتن حتی مجبور شدم با مادرم برم معذرت خواهی کنم، و اونا ازم کینه ب دل گرفتن هنوزم ک هنوزه مثل قبل نیستن باهام و منم ازشون متنفرم

خیییلی خوشحالم که همچین تاپیک مفیدی پر بازدید شده 

مررررسی استارتر

من یه سینگلم که اومدم یاد بگیرم

این قرار داد ،تا ابد میان مابرقرار بادچشم‌های تو به جای دست‌های تومن به دست تو آب می‌دهم     تو به چشم من آبرو بده!     من به چشم‌های بی قرار توقول می‌دهم ریشه های ما به آبشاخه‌های ما به آفتاب می‌رسد   ما دوباره سبز می‌شویم      قیصر امین پور
خودم حس میکنم نباید خونه مادر شوهر زیاد رفت و موند

به هیچ وجه شب نمون 

باهاشون شوخی نکن

زیاد قهر نکن

اصلا گریه نکن مگه در مواقع خاص 

با سیاست رفتار کن

بدهای و مسکلات خانوادشو غیر مستقیم بهش بگو


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز