من ی مادر بزرگ خیلی پیر و فرسوده دارم جوری ک راه نمیره حتی و پوشکی دیشب خواب دیدم فوت کرده و مراسمشون بود و من نرفتم و سرگرم کارای دیگه شدم یدفعه ب خودم امدم ک خاکشون کردن و چ جیغایی زدم خاک و کندم مادر بزرگم بهم گفت اگه بدونی مردن چقد سخته و یدفعه پریدم از خواب