من مستاجرم شوهرم شغلش خوبه ولی هنوز صاحب خونه نشدیم
و ی جورایی بخاطر اخلاق شوهرم خیلی ارزوی خونه دار شدن رو داشتیم
زد و بابام طی کاری ک شروع کرد وضع مالیش خوب شد
البته هنوز خونه برامون نخریده ولی تقریبا چن ماه دیگ ک کارخونه کارارو تکمیل کنه پول دستش میاد و گفته براتون میخرم خونه
ی خونه نوساز بزرگ
تهرانم من بچه ها
ماشینم همینطور البته ماشین داریم
خب قبل این داستانا ارزوم همین بود
ولی الان ک دارم ب ارزوم نزدیک میشم
حسی ندارم هیچ استرس هم دارم.
دوس ندارم شرایطمو
ترس از اینده دارم از همه چیز.
شما منو نمیشناسید قضاوتم نکنید ک داری کلاس میزاری
ولی ت
خواهشا ازتون میخوام کمکم کنید رسما دارم روانی میشم