منم بچم بدنیااومدبابام فوت کرد چه روزای بدی بود حالم بدمیشه. چفد زابمان سختی داشتم داشتم میمردم. الانم بچم یکسالشه. عزیزممنم پدرمادرم فوت کردن حالتو درک میکنم ولی اون بچه هاهیچ گناهی ندارن. دوسه سال سختیشونه بعدکه بزرگ بشن ب این روزا میخندی. پس تحمل کن. مادراهمیشه قوی ان
خووهری خاله ایی کسی رو نداری کمکت کنه . لا اقل خواهرشوهری مادرشوهری بیاد کمک.والله من اعصاب ندارم بچه رو میندازم وبال گردن شوهر میگم بچه ات جمع کن . فقط بچه من نی ک
ازشوهرت کمک بگیر تو غذاپختن وظرف شستن یکسری کارهای خونه هم بی خیال شو تا فارغ بشی کوچولوتم سعی کن سرشو با کارتون واین چیزها گرم کنی تا بتونی استراحت کنی
استارتر من تو ام یا تو منی؟؟😅دخترم دوسال و دوماهشه ۲۰ روز دیگه دومین دخترم به دنیا میاد واسه منم خدا خواسته هست .تنها نیستی ۰🥴🥴🥴
اشکال نداره تو دوران بارداری ادم خودش عصبی حوصله نداره من‌چی بگم ک دخترم یکسالو ۴ماهش بود ازشیر گرفتم درجا باردار شدم اما میگذره بجه ها خودشون بهونه گیری تو ذاتشونه چون تنهاس واس برنانه کودک بذار اهنگ بذار اسباب بازی بریز جلوش اگ حیاط دارین ببرش غروبا تو حیاط
انشالله به سلامتی زایمان میکنی چیزی نمونده، از فرصت‌ها استفاده کن و وقتایی که بچه خوابه شماهم بخواب تاوقتی بیدارشدی سرحال باشی باهاش بازی کنی وبه کارت برسی الانم که نی نی خوابه، برو استراحت کن تاصبح حسابی سرحال باشی
واقعا دست تنها بچه بزرگ کردن سخته،اقایونم از صب تا شب دنبال یه لقمه نون هستن نمیتونن کمک کنن،ما ک تو شهر خودمون هر روز میریم خونه مادرهامون ینی بدون مادرمون بچه رو بزرگ نمیکنیم منه بیچاره غریب افتادم خانواده شوهرمم یه ساعت بچمو نمیگیرن،منم بچه ده ماهه رو زدم یه روز بعدش مث شما کلی ناراحت شدم ولی یه پیجی تو اینستا دارم روانشناسیه نوشته بود شما مادر بدی نیستین بالاخره ادمم خسته میشه ولی ب خودتون قول بدین ک بار اخرتون باشه و هروقت خواستی بزنی تا ده شماره بشماری و نفس عمیق بکشی،بیشتر با نقاشی سرگرمش کن یا کاردستی،بالاخره بچه هم حوصلش سرمیره
هیچکس ندارم مادرشوهرم خونش نزدیکه اصن نمیگه بیا اینجا چهارماه اول ویار وحشتناک داشتم نگفت یه روز بیا اینجا غذا بخور چن بار غیر مستقیم گفت بچت شلوغ میکنه بچه ی من کنکوری هس از سروصداش نمیتونه بخونه نیا حالا کاش بچشم میخوند همش پای کامپیوتر بازی میکنه بهد کلی وقتم ک برم هی بم میگه پاشو بچتو بگیر میاد دوره وسیله هام
بله من پسرم چهار سالشه تا قبل بارداری من خیلی پسرخوبی بود الان قشنگ لجبازی میکنه بهم میریزه خونه رو. دستمال کاغذی رو الکی برمیداره خورد میکنه تو خونه. میره الکی از تو اتاقش وسیله میاره میریزه تو هال و میره.
منم گاهی حوصله ام تموم میشه دعواش میکنم.
عزیزم من پدر و مادرمم هستن اما پسرمو بجز برای دکتر رفتن یا کاری که بیرون دارم و نمیتونم با پسرم برم نذاشتم اونجا. مثلا بذارم بگم میخوام استراحت کنم و... پس خیلی حسرت و غصه نخور. سعی کن قوی باشی برای بچه هات. الان ماهای اخری با پسرت صبحا برید بیرون یکم قدم بزنید و بیاید. اشکالی نداره که
تازه نمیدونی تو بارداریم چقدر بیمحلیم کردن،من ب حدی ویارم شدید بود ک ده بار بستری شدم ولی یه بار نیومدن پیشم و لقمه غذا برام نیاوردن،کارم ب روانپزشک کشید از دستشون ولی بعد گفتم بیخیال ادما ک موندنی نیستن اونام محتاج من میشن و ب وقتش براشون جبران میکنم
استارتر فقط یه چیزایی بگم به دردت بخوره .جای بچتو جدا کن از الان .از زود پز استفاده کن واسه غذا هات تا وقتت واسه اشپزی هدر نره .کلا هم به کارای پسرت حساس نباش بزار بریزه بپاشه حرص نخور خودت بزن به بیخیالی .خودتو الکی پیر نکن .
