2777
2789
عنوان

مامانای خرداد 93

| مشاهده متن کامل بحث + 139374 بازدید | 24170 پست
مانى جون یه چیز بگم اسم خودت چی هست؟مانى مینویسم انگارى یه پسر تو جمعمون هست
خدایا خواستم بگویم تنهایم!!!اما نگاهت مرا شرمگین کرد،چه کسى بهتر از تو؟؟؟. یکتا جونم 11خرداد اومد بخلم,،خدا جونم شکرت♥♥
راست میگى منم خیلى دوس دارم شوهر موقع زایمان بالاى سر زنش باشه تا قدر زنشو بیشتر بدونه
خدایا خواستم بگویم تنهایم!!!اما نگاهت مرا شرمگین کرد،چه کسى بهتر از تو؟؟؟. یکتا جونم 11خرداد اومد بخلم,،خدا جونم شکرت♥♥

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اسم دخملم شایناست

والله من که شوهرم رو تو کل روز فقط یک ساعت میبینم

صبح که میرم سرکار تا ساعت 4 و نیم بعد که میام اون میره با دخترم میخوابیم ساعت 11 میاد خونه که یک ساعتی با همیم بعد میخوابیم


حالا فکر کن من منتظر بیشینم آقا بیاد صافکاری
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
یکی از کاربرای نی نی سایت میگفت کلی خرج کردم و خواستم طبیعی زایمان کنم و اون همه درد بکشم که شوهرم بیشتر قدرمو بدونه و بیشتر واسه من و بچم زحمت بکشه

بعد از زایمان شوهره همش میگفته علاقم به مادرم خیلی بیشتر شد فهمیدم چقدر مادرم عذاب کشیده و من اصلا براش مهم نبودم و شوهرش میگفته اون لحظه فقط به مادرم فکر میکردم
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
یکی از کاربرای نی نی سایت میگفت کلی خرج کردم و خواستم طبیعی زایمان کنم و اون همه درد بکشم که شوهرم بیشتر قدرمو بدونه و بیشتر واسه من و بچم زحمت بکشه

بعد از زایمان شوهره همش میگفته علاقم به مادرم خیلی بیشتر شد فهمیدم چقدر مادرم عذاب کشیده و من اصلا براش مهم نبودم و شوهرش میگفته اون لحظه فقط به مادرم فکر میکردم
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
ساعت کاریتون یه طوریه که زیاد باهم نیستین دیگه وگرنه اینکارو برات میکرد غززززاله جون.
خدایا خواستم بگویم تنهایم!!!اما نگاهت مرا شرمگین کرد،چه کسى بهتر از تو؟؟؟. یکتا جونم 11خرداد اومد بخلم,،خدا جونم شکرت♥♥
من چون کار میکنم و وضعیتم اینه بعدشم دخترم کوچیکه و تو یه ساختمون با مادرشوهرم اینا زندگی میکنیم واسه همین مادرشوهرم بنده خدا الان یک ماهی میشه که شام برامون درست میکنه یا ما میریم بالا یا اونا میان پایین واسه شام راحتم
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
واااااى خدا چه شوهر بى معرفتى زنش جلو چشمش درد کشید این به یه چیز دیگه فکر میکرد نامرد
خوب مامانش درسته درد کشیده ولى این کسى که داره جلو چشمش درد میکشه زنش نه مامانش .
خدایا خواستم بگویم تنهایم!!!اما نگاهت مرا شرمگین کرد،چه کسى بهتر از تو؟؟؟. یکتا جونم 11خرداد اومد بخلم,،خدا جونم شکرت♥♥
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز